«شبه مردمی» ها و دهان بسته گفت وگو

اساسنامه ها، مرام نامه ها و الگوهای وجودی بیشتر احزاب و گروه های سیاسی در ایران تفاوت قابل توجهی با یکدیگر ندارد، با این وصف تعدد این احزاب و گروه های سیاسی چه علتی می تواند داشته باشد؟

به نظر می رسد بی راه نباشد اگر پاسخ این پرسش را حول یک مقوله محوری به نام «منفعت گروهی» جستجو کنیم.

در
ساده ترین کلام ممکن، افرادی که منافع مشترک دارند یا اینکه می توانند
برای خود منافع مشترکی دست وپا کنند، گرد هم می آیند و ضمن اشتراک نظر
بنیادین با تمام احزاب و گروه های سیاسی دیگر که در متن مانیفست های شان به
آن اشاره کرده اند، از فرصت ها، لابی ها و نفوذ اعضای خود در ساختار سیاسی
برای تأمین منافع جمعی یا گروهی خود تلاش می کنند، سپس این سیر ادامه می
یابد و در نهایت حزب سیاسی از دل این مناسبات متولد می شود.

حال با
فرض وجود تعداد پرشماری از این دسته احزاب سیاسی، آیا می توان قائل به گفت
وگو در سپهر سیاسی کشور و در میان احزاب و گروه های سیاسی بود و یا حتی دست
کم به شکل گیری فضای گفت وگو محور در این فضا امید داشت؟

بدیهی است
در میان مجادله های سیاسی احزاب آنجا که سخن منافع گروهی به زبان می آید،
گفت وگوها – اگر شکل بگیرند- سوگیرانه و دیگری ناپذیر می شوند زیرا آنچه
واقعا در معرض گفت وگو و نظریه پردازی چنین احزابی است نه منفعت عام و یا
حتی منافع ملی که بیشتر منافع درون گروهی و خاص است.

به نظر، ایجاد و
رشد برخی گروه های سیاسی قارچی - به ویژه در یک دهه اخیر- بیشتر با هدف
اعمال فشار در مناسبات سیاسی و اقتصادی و به منظور تأمین منافع خاص گروه ها
است اما آنچه بیش از هرچیز دیگری جالب توجه است تلاش هرچه بیشتر این گروه
ها برای مردمی نشان دادن پایگاه خود و یا مهندسی رفتارهای مردم در جهت
منافع ذکر شده است.

شاید پر بیراه نباشد اگر در کنار اصطلاح جالب
«شبه دولتی» - که همه مباحث خصوصی سازی را در دولت های نهم و دهم دستخوش
شبهه و ایراد کرد- از اصطلاح دیگری با عنوان «شبه مردمی» پرده برداری کرد
که گویا تحلیل مراودات و رفتارهای سیاسی برخی گروه های سیاسی بدون توجه به
این کلیدواژه چندان قابل اتکا نیست.

موضوع جالب توجه دیگر هم این
است که دم زدن از خطوط رنگی –قرمز، صورتی، نارنجی، زرد و بنفش- برای محدود
کردن فضای بحث ها و گفت وگوها به ویژه در میان جامعه مدنی و رسانه ها، بیش
از آن که منشأ قانونی یا عرفی داشته باشد، دست ساز همین گروه های سیاسی
«شبه مردمی» است و این تناقض میان مردمی جلوه دادن و محدود کردن فضای رسانه
ها و جامعه مدنی خود نمایانگر چهره و نقاب این گروه ها است.

این در
حالی است که چه در دوره اصلاحات و چه در زمان حاضر که فضای باز فرهنگی و
سیاسی در سیاست ها و برنامه های دولت پررنگ تر شده است و امکان بروز تضارب
آرای موجود در بدنه جامعه و انعکاس آن در رسانه ها و محافل سیاسی و فرهنگی
وجود دارد، چیزی که در خطر نادیده گرفته شدن و تأمین نشدن است، منافع خاص
گروه هاست.

طبیعتا این گروه ها همزمان با ایجاد چنین فضای باز در
کشور سعی دارند تا آن را با توسل به منشأ شبه مردمی خود، تغییر داده و با
توسل به این نقاب، منافع گروهی خود را شبه مردمی و شبه ملی جلوه بدهند و آن
را جایگزین منافع ملی کنند.

به هر حال تردیدی نیست که در فضای
سیاسی کنونی، تحقق اهداف توسعه محور- از سیاسی و اقتصادی تا فرهنگی و
اجتماعی- نیاز به همدلی و گفت وگو های واقعی به دور از سهم خواهی های گروهی
دارد.

آنچه در یک، دوماه اخیر بیشترین هجمه انتقادی و شانتاژ خبری
مخالفان دولت را به خود اختصاص داده یکی بحث اجرای فاز دوم هدفمندی ها و
دیگری موضوع مذاکرات هسته ای است؛ چیزی که مستقیم و بی واسطه تمامیت دولت و
جامعه مدنی را نشانه می رود.

نباید اشتباه کنیم که منظور از نقد
مذاکرات در این نوشته صرفا نقدهای حاشیه ای و سوگیرانه است نه نقدهایی که
محتوا و دستاوردهای سیاسی مذاکرات یا اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در فاز
دوم را مورد توجه قرار می دهد.

سخن آخر این که مردم بی تردید گروه
ها و احزاب برخاسته از نهاد مدنی خود را بیش از آنچه رهبران گروه های «شبه
مردمی» فکر کنند، می شناسند و تشخیص سره از ناسره در این باره برای جامعه،
کار دشواری نیست.

براین اساس نباید نگران محدودیت های احتمالی بود که ممکن است در آینده از سوی این گروه ها برای جامعه مدنی ایجاد شود.

ابتکار /

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید