رسول منتجبنیا طرح کرد :
افراطیون به دنبال جایگزینی لاریجانی با حدادعادل
این گروه افراطی نه اصولگرایان را قبول دارند و نه آقای لاریجانی را. در ترکیب مجلس پنجم شاهد این گروه افراطی نبودیم چرا که این گروه ریشهای در انقلاب اسلامی و حتی در جنگ ندارند.
از آنجا که سابقه حضور سه دوره در
مجلس شورای اسلامی را دارد، تاکید میکند، گروه اقلیت و افراطی پایداری با
برنامهریزیای که دارند انگیزه اصولگرایان برای حمایت از دولت روحانی را
مختل می کنند. رسول منتجبنیا همچنین به «قانون» میگوید که تفاوت ترکیب
مجلس نهم با مجلس پنجم،این امکان را به لاریجانی نمی دهد تا مخالفان را
کنترل کند هر چند که معتقد است ناطق نوری و علی لاریجانی دو شخصیت
متفاوتند. از سوی دیگر او پیروزی دولت در مجلس دهم را در ائتلاف بین
طرفداران روحانی و اصلاحات میداند و تاکید میکند اگر این دو جریان لیست
جداگانهای برای حضور در صحنه انتخابات ارائه کنند قطعا رقبا کرسیهای قابل
توجهی را از آن خود خواهند کرد. در ادامه منتجبنیا به احتمال حضور محمود
احمدی نژاد در انتخابات مجلس اشاره میکند و بر این باور است که نه تنها او
از اقبال مردمی برخوردار نخواهد بود بلکه به دلیل پروندههای مالی
اختلاسی، شایستگی تایید صلاحیت را ندارد. با وجود اینکه این نماینده سابق
مجلس در گذشته بارها تاکید کرده است روحانی کاندیدای اصلاحطلبان نیست اما
میگوید پیروزی روحانی در انتخابات ریاستجمهوری، پیروزی اصلاحطلبان بود.
در ادامه مصاحبه «قانون» با رسول منتجب نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی را
بخوانید:
با وجود تاکید روحانی برای تعامل با مجلس، اما کار دولت یازدهم
با بهارستان سختتر از کار دولت احمدینژاد است. چه مسئلهای باعث چنین
اصطکاکی بین این دو قوه در دوره جدید شده است؟
دلیل این مسئله خیلی روشن است. مجلس نهم، مجلسی است که به اصولگرایان تعلق
دارد و معدودی از اصلاحطلبان در این دوره از مجلس حضور دارند. از سوی
دیگر در این دوره از قوه مقننه، جمعیتی بین 30 تا 40 نفر حضور دارند که
معروف به افراطیگری و تندروی هستند. این افراد تشکیلاتی به اسم جبهه
پایداری راه انداختند و بنای افراطی گری دارند . آنها اندیشه تند و خشنی را
سازماندهی کردند و به مرحله اجرا در آوردند. سران این جمع نیز که اندیشه
آنها برای مردم روشن است. این مجموعه خاستگاه فکری آقای احمدینژاد نیز
هست که از او در انتخابات 84 حمایت کردند. این حمایت دو طرفه بود، در عوض
حمایت، دولت به آنها کمک میکرد و پر و بال میداد و از امکانات دولتی آن
ها را بهرهمند میساخت. این گروه افرادی هستند که با جرات و جسارت با دولت
و اصلاحطلبها برخورد میکنند و متاسفانه دستگاههای مربوطه هم کمتر در
برابر این افراد مقابله میکنند و برخورد قانونی با آنها ندارند. در دو
دوره ریاست جمهوری احمدینژاد اکثریت اصولگرایان مجلس، به ویژه این مجموعه
از او حمایت میکردند. اما اواخر دوران دولت دهم، اصولگرایان سنتی از
احمدینژاد فاصله گرفتند و شروع به انتقاد کردند اما این گروه افراطی تا
آخرین لحظه از دولت احمدینژاد طرفداری و حمایت میکردند. طبیعی است که با
تغییر دولت و روی کار آمدن روحانی آنان به تقابل با دولت بپردازند. زیرا
این گروه با تفکر و سیاستهای روحانی به شدت مخالف هستند. شعار روحانی
اعتدال است اما شعار این گروه 40 نفری، تندروی و افراطگرایی است. درست است
که آنها حرفی از تندروی به میان نمیآورند اما برنامه و روش آنها
افراطیگری است و در مقابل دولت یازدهم قرار دارند.
به گفته شما، این گروه تنها 40 نفر هستند و اقلیت محسوب
میشوند. این افراد قدرت نفوذ و تاثیر گذاری خود را از کجا تامین میکنند
که در یک دوره میتوانند مجلس را همراه دولت کنند و در دورهای دیگر عامل
جدالی بین مجلس و دولت اعتدالگرا شوند؟
البته در گذشته تنها این گروه نبود که حامی احمدینژاد بود. بلکه تا
اواخر، اصولگرایان از دولت نهم و دهم حمایت میکردند. اما این اقلیت
وابستگی بیشتری داشتند و بین آنها با دولت تعامل زیادی بود. بنابراین تا
آخرین لحظه از احمدینژاد حمایت کردند. آن ها اکنون هم از او حمایت
میکنند، اگر کسی از دولت نهم و دهم انتقاد کند، این گروه به حمایت از دولت
نهم و دهم بر میخیزند و حمایت خود را اعلام میکنند. اما اینکه در دولت
فعلی چرا اکثریت اصولگرایان تحت تاثیر اقلیت قرار گرفتهاند برمیگردد به
این موضوع که اصولگرایان انگیزه قوی حمایت از دولت را ندارند. نه اینکه
بگویم آنها مخالف دولت یازدهم هستند، بلکه چون روحانی را کاندیدای خود
نمیدانند، انگیزه قوی برای حمایت از او را ندارند. همچنین گروه اقلیت از
تریبونها برای تخریب و متهم کردن و سنگ اندازی در کار دولت استفاده
میکنند. کافی است در مجلس 30 نفر دست به دست هم دهند و علیه یک دولت
برنامهریزی کنند تا اکثریت مجلس انگیزه لازم برای حمایت از دولت را نداشته
باشند. همچنین این گروه اقلیت در خارج از مجلس نیز فعالیت دارند و
توانستند در 8 سال گذشته، قم، مجالس و تریبونهایی در اختیار بگیرند و بخشی
از نهادها را با خود هماهنگ کنند. اکنون از امکانات به وجود آمده برای
تخریب دولت استفاده میکنند.
اختلاف نگاه سیاسی بین دولت و مجلس را در دوران مجلس پنجم نیز
شاهد بودیم. در آن زمان ناطق نوری به خوبی توانست مجلس را همراه دولت کند.
در حال حاضر کارشناسان سیاسی بر این باورند لاریجانی نتوانسته است مجلسیها
را همراه دولت کند، شما عملکرد لاریجانی را در این زمینه چطور ارزیابی
میکنید؟
تا حدی این انتقاد را قبول دارم. اما نباید فراموش کرد که بین این دو
بزرگوار تفاوت وجود دارد. ضمن اینکه هم آقای ناطق مخالف دولت خاتمی نبود و
هم لاریجانی با دولت روحانی مخالف نیست. اما مهمتر از این تفاوت، تفاوت
بین مجلس پنجم و نهم است که باید مدنظر قرار گیرد. ترکیب مجلس فعلی با مجلس
پنجم کاملا متفاوت است. اکثریت مجلس پنجم را اصولگرایان سنتی تشکیل داده
بود که از ناطق تبعیت میکردند و او میتوانست به خوبی اصولگرایان را کنترل
و هماهنگ کند تا برای دولت مشکلی ایجاد نکنند. اما اکنون اصولگرایان
سنتی، در برابر افراطیون قرار گرفتهاند. این گروه افراطی نه اصولگرایان را
قبول دارند و نه آقای لاریجانی را. در ترکیب مجلس پنجم شاهد این گروه
افراطی نبودیم چرا که این گروه ریشهای در انقلاب اسلامی و حتی در جنگ
ندارند. این گروه پس از روی کار آمدن احمدینژاد، به ویژه حضور او در
شهرداری، قدرت گرفت و آرام آرام توانست یک مجموعهای سازماندهی و در مجلس
هفتم، هشتم و نهم حضور پیدا کند.
با این حساب، رئیس مجلس چطور میتواند این گروه تندرو را کنترل و هدایت کند؟
لاریجانی توان محدودی دارد. حتی با لاریجانی بر سر ریاست مجلس رقابت
میکنند و معلوم نیست اجازه دهند تا پایان این مجلس، ریاست لاریجانی
برقرار باشد. این گروه افراطی تلاش میکنند که لاریجانی را از ریاست
بیندازند و یک نفر از خودشان، مانند حدادعادل را روی کار بیاورند تا بهتر
بتوانند به مقاصدشان دست یابند. با این حال لاریجانی مواضع قانونی دارد و
میتواند از آن استفاده کند و جلوی تندرویها را بهتر بگیرد. اما چون او هم
میخواهد بیطرفی خود را حفظ کند و هم اینکه موضع ریاستش تضعیف نشود و
مخالفان علیه او اقدام نکنند، مقداری کوتاه میآید و با تسامح با آنان بر
خورد میکند.
البته دولت هم در مقابل این گروه تندرو خنثی عمل میکند. برخی
دلیل این امر را امید روحانی به انتخابات مجلس دهم میدانند. بر همین حساب
دولت با قوه مقننه این دوره کجدار و مریز رفتار میکند. آیا دولت میتواند
کرسی قابل توجهی را در مجلس آینده از آن خود کند؟
دولت از پتانسیل خوبی برخوردار است. مانند دولتهای گذشته که در زمان
حاکمیتشان امکاناتی داشتند و میتوانستند در انتخابات اثرگذار باشند. اما
معتقدم دولت به تنهایی نمیتواند مجلس را اصلاح و در مسیر خود قرار دهد.
حتی قبل از مجلس دهم، دولت اگر تنها باشد، نمیتواند در برابر مخالفان و
رقبای بیپروایی که دارد مقاومت و ایستادگی کند. آقای خاتمی و دولت او،
کاندیدای جریان گستردهای به نام اصلاحطلبان هستند. مردم هم به دلیل رنجشی
که از اصولگرایان و از دولت گذشته دارند بار دیگر به طرف اصلاحطلبان
روی آوردند و از آنها استقبال کردند. پشتیبان واقعی روحانی، جناح اصلاحطلب
است. معتقد هستم هر دو به هم احتیاج دارند. هم اصلاحطلبان نیاز به حمایت
دولت دارند و هم دولت نیاز به هماهنگی این جریان سیاسی دارد. بدترین وضع
برای دولت این است که بخواهد مستقیم در انتخابات دخالت کند و با ارائه
لیستی با عنوان هواداران دولت و حضور افراد حاضر در دولت پا به عرصه رقابت
بگذارد. اگر دولت چنین کاری کند جبهههای مختلفی را در مقابل خود خواهد دید
و حمایت اصلاحطلبان را از دست میدهد. جبهه اصولگرایان سنتی یکی از
رقیبان دولت است که کاندیداهایی دارند که با دولت هماهنگ نیستند. افراطیون
نیز در مقابل دولت قرار دارند که رقیب اصلی به حساب میآیند. در این میان
تنها اصلاحطلبان هستند که میتوانند با دولت و هواداران آن هماهنگی داشته
باشند، ائتلاف کنند و لیست واحدی بدهند، تا هم هواداران دولت از آن لیست
حمایت کنند و هم اصلاحطلبان. اعتقاد دارم اگر چنین کاری بشود، موفقیت و
پیروزی به دست میآید و دولت میتواند از این مخمسهای که در آن گیر افتاده
است، نجات پیدا کند. پیش از این نیز به طرفداران دولت تذکر دادم که
نخواهند مستقل از اصلاحطلبان وارد صحنه انتخابات شوند. کما اینکه
اصلاحطلبان نیز نباید جدا از دولت وارد میدان رقابت شوند. هر دو باید در
کنار هم قرار گیرند. البته دولت به عنوان دولت باید زمینه ساز انتخابات
سالم باشد. منظور از دولت هواداران نزدیک به دولت است نه افرادی که در بدنه
قوه مجریه حضور دارند. تاکید میکنم هواداران دولت باید با اصلاحطلبان
ائتلاف کنند و جبهه واحد تشکیل دهند تا مانند انتخابات ریاست جمهوری 92
بتوانند انتخابات خوبی برگزار کنند و موفقیت به دست آورند. کما اینکه آقای
عارف و سایر دوستان هم مصمم هستند که با دیگر اصلاحطلبان هماهنگ باشند و
هیچکدام درصدد آن نیستند که جداگانه لیست دهند.
درباره آقای عارف گفته میشود اگر وارد مجلس دهم شود، میتواند
ریاست مجلس آینده را بر عهده بگیرد. آیا عارف ظرفیت و توانایی ریاست قوه
مقننه را دارد؟
بالاخره، عارف شخصیتی موجه، مدیر و مدبر سابقهدار و ریشه داری است، به
ویژه اینکه در انتخابات ریاستجمهوری 92، نقش بسیار موثری ایفا کرد. اگر او
کنارهگیری نمیکرد، قطعا و مسلما، روحانی رای نمیآورد و اصلاحطلبان
پیروز نمیشدند و شاهد شرایط دیگری بودیم. اما اینکه چه کسی باید رئیس
مجلس باشد، بستگی به فضای مجلس دهم دارد. تا زمانی که ترکیب مجلس آینده
مشخص نشود نمیتوانیم قضاوت کنیم چه کسی ظرفیت و توانایی ریاست قوه مقننه
در دوره آینده را خواهد داشت. با این وجود عارف اگر بیشترین لیاقت را نسبت
به دیگر نمایندگان داشته باشد، میتواند ریاست را برعهده گیرد. اما
پیشبینی برای ریاست قوه مقننه دوره آینده کمی زود است.
با توجه به اینکه گفته میشود عارف از کنارهگیری از انتخابات
92 دلخور است، اگر ریاست مجلس را بر عهده گیرد، مجددا شاهد جدال مجلس و
دولت نخواهیم بود؟
تصور نمیکنم این تعبیر درست باشد که عارف از کنارهگیری دلخور باشند.
عارف زمانی که وارد صحنه شد، اعلام آمادگی کرد که در صورت لزوم به نفع
اصلاحطلبان و با محوریت خاتمی کنارهگیری میکند. وقتی که اصلاحطلبان و
شورای مشورتی خاتمی نشست داشتند به این نتیجه رسیدند که یکی از این دو
بزرگوار کنار برود و چون روحانی کنارهگیری نکرد، از عارف درخواست شد که
کنار برود. عارف نیز با اراده خود این ایثار و سخاوت را به خرج داد. ما
این را دلخوری نمیدانیم. ممکن است دوستان عارف معتقد باشند اگر عارف
رئیسجمهور میشد، شرایط بهتری داشتیم. اما این صحبتها به معنی دلخوری
نیست. شخصا با عارف صحبت کردم، عارف از دولت حمایت میکند. اگر هم از دولت
انتقاد میکند، بحق است زیرا هر کسی که نقدی دارد باید دلسوزانه آن را
بیان کند.
چرا آقای روحانی حاضر به کنارهگیری نشد؟
خبر ندارم که به روحانی گفتند که کنارهگیری کند یا نه. اما میدانم در
نشست مشورتی، تصمیم گرفته شد یک نفر کنار برود و چون تصور میکردند به هر
دلیلی روحانی کنارهگیری نمیکند،، از عارف درخواست شد که صحنه انتخابات را
ترک کند. ممکن است کسی از روحانی خواسته باشد کنارهگیری کند اما من خبر
ندارم.
بحث ورود احمدینژاد به انتخابات میاندورهای و مجلس دهم نیز مطرح است. آیا او اقبالی خواهد داشت؟
به هر حال احمدینژاد و طیف او هم، طرفدار دارد و این قابل انکار نیست.
اما بعید میدانم که مردم آگاه و هوشیار که هشت سال کجاندیشیها، کجرویها
و اختلاسها را شاهد بودند، بخواهند بار دیگر به رئیس دولت نهم و دهم
اقبالی نشان دهند. همچنان، احمدینژاد و اطرافیان او، پروندههای قضایی،
مالی و اختلاس دارند، مردم باشعورتر از آن هستند که بخواهند بار دیگر به
آنها اعتماد کنند. از سوی دستگاههای تایید کننده صلاحیت، اعم از هیات
اجرایی و نظارت بر انتخابات مجلس، قانونا باید افراد را احراز صلاحیت کنند.
آنها باید از مراجع چهارگانه یعنی وزارت اطلاعات، دستگاه قضایی، نیروی
انتظامی و ثبت احوال استعلام کنند. کسانی که پرونده آنها در دادگاه مفتوح
است یا بعضا قرار مجرمیت برای آنها صادر شده چگونه تایید صلاحیت خواهند شد؟
اعتقاد دارم، اولا مردم رویکردی به آنها ندارند و میدانند ضربههایی که
به کشور در طول هشت سال گذشته وارد شده است تا 10 سال دیگر قابل جبران
نیست، ثانیا صلاحیت این آقایان به هیچ وجه نباید تایید شود و شایستگی تایید
صلاحیت را نخواهند داشت.
برای انتخابات مجلس دهم کاندیدا میشوید؟
هنوز تصمیمی نگرفتهام. ما تلاش داریم زمینه فراهم شود افراد شایسته وارد
صحنه انتخابات شوند. تا آن زمان ببینیم چه شرایطی پیش میآید وبعد درباره
کاندیدا شدن خودم تصمیم میگیرم.
حزب اعتماد ملی برای ورود به مجلس تحرکی دارد؟
حزب اعتماد ملی در شرایط خاصی بهسر میبرد. نه به صورت رسمی فعال است و
نه منحل، منتظر شرایط بهتری است. علاوه بر این حزب تصمیم ندارد به صورت
انفرادی وارد صحنه انتخابات شود و میخواهد با سایر احزاب اصلاحطلب لیست
ارائه کند. به صورت گروهی زمینه سازی برای ورود به انتخابات مجلس در حال
انجام است.