افعیهای وجودمان را گرما ندهیم!
گاهی آنقدر درگیر استفاده از فرصت ها می شویم که فراموش می کنیم از فرصت ها استفاده کنیم! در زندگی ، شاید هر لحظه ی عمر فرصتی باشد برای درنگ و تأمّل و نجوا ، نجوا با خود و خدای خود.
یادداشت روز: گاهی اوقات فرصتهایی به ما اعطا میشود که اگر از آنها استفاده نکنیم، جز حسرت و پشیمانی و انگشت حسرت به دهان گزیدن، چیزی عایدمان نمیشود.
یک فرصت سرمایه گذاری، فرصت یک شغل مناسب و یا فرصتی برای آموزش و طی مدارج علمی; که گاهی چنین فرصتهایی تنها یک بار در زندگی مهیا میشوند. لذا باید قدر آنها را بدانیم و به سادگی از کنارشان عبور نکنیم.
اما گاهی آنقدر درگیر استفاده از فرصتها میشویم که فراموش میکنیم از فرصتها استفاده کنیم! مثل ماهی گیری که از روی حرص و طمع، همهٔ ماهیهای دریاچه را صید میکند، اما از آنجا که امکاناتی برای حمل و نگهداری و استفاده از آن ندارد، به ناچار با کوهی از ماهیهای گندیده و فاسد شده روبرو خواهد شد. در اینجا میتوان گفت که ماهیگیر قدر فرصت را ندانست! ماهی گیر طمّاع از فرصت ماهی خوردن و دمی آسودن در کنار دریاچه محروم ماند و در نهایت چیزی جز بوی تعفّن ماهی گندیده و دل زدگی ابدی از طعم ماهی، عایدش نشد.
در زندگی، شاید هر لحظهٔ عمر فرصتی باشد برای درنگ و تأمّل و نجوا; نجوا با خود و خدای خود. اما از آنجا که معمولا هر روز و هرشب بدون بهرهمندی از این موهبت سپری میشود و شاید گاهی هزار شب بر ما بگذرد و حتی لحظهای به نفس خود رجوع نکنیم. شبی مقرر شد تا به جبران آن هزار شب همت گماریم و با خود بیحساب شویم.
شب قدر فرصتی است برای تغییر، فرصتی است برای درس گرفتن از اشتباهات گذشته و شب قدر فرصتی است برای قدر فرصت را دانستن; برای طمع نکردن و برای بهرهمندی از طعم دلنشین ماهی دریاچه.
مگر میتوان عمری بدون یاد خدا و بدون حتی لحظهای توجه به نفس خویش زندگی کنیم در حالی که از نخستین روز آفرینش، سرشت خدا آشنا را در کالبد ما قرار دادند و گفتند: در هر جایگاهی که بودی و هر مسئولیتی پذیرفتی از طمع دوری کن و به یاد خدا و برای خدا قدم بردار، چرا که برای رسیدن به چیزی طمع میورزی که نزد ماست و تو جز سراب هیچ نمییابی.
آیا ممکن است یک انسان فرصتهایی را که برای جبران گذشته پیش رویش قرار میگیرد نبیند و باز هم بر اشتباهاتش اصرار ورزد؟
به هر حال شب قدر فرصتی است که به طور یکسان به همهٔ بندگان خدا اعطا شده و سهم یک راننده تاکسی از آن با سهم یک پزشک برابر است و به همان اندازه نیز یک سیاستمدار سهم دارد. اما گاهی ممکن است یک عامی بیسواد در بهره برداری از فضیلت این شب از یک عالم شهیر هم موفقتر باشد.
لذا ضروری است که در این شب عزیز، هرکه هستیم و هر مقامی که داریم، حواسمان باشد تا افعیهای وجودمان را با رذایلی چون تهمت، افترا، خودبزرگ بینی، طمع، تمامیت خواهی و ناسزا گویی، گرما ندهیم و به سرشت خدا آشنای وجودمان رجوع کنیم و از لذت بیحد و حصر باران رحمت الهی بهره ببریم و چه زیبا بیان کرد دکتر شریعتی در کتاب خودسازی انقلابیاش که «چه جهل زشتی است، دراین شب قدر بودن و در زیر این باران ماندن و قطرهای از آن بر پوست تن و پیشانی و لب خویش حس نکردن و خشک و غبار آلود زیستن و مردن.»