۱۲:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۲

احسنت!

انشالله بادامچیان که ظاهرن هنوز از چیدن خسته نشده به آرزویش برسد!

ارسلان

۱۲:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۲

افرین بر این پاسخ محکم

۱۲:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۲

4

فتبارک الله

۱۲:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۲

5

درود خداون متعال بر شما

بنده ی خدا

۱۹:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۲

دست مریزاد .بسیار زیبا ودلنشین ایشان را از خواب غفلت بیدار نموده ای!ولی می توان آدمی که خواب است را بیدارکرداما کسی که خود را به خواب زده تا قیام فیامت هم نمی توان بیدارکرد.باید به آقای بادامچیان گفت که اتفاقا افاضات امثال جنابعالی بر قدر و منزلت آقای موسوی می افزاید.عدو شود سبب خیر،اگرخداخواهد.

حسین

۲۲:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۲

خدایا!از این قلم .....درود به شرفت.

۰۵:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۳

دست مریزاد اقای کفایی برای بادامچیان پرونده ساز همین کفایت است

نیما

۱۶:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۴

درود بر نویسنده یاد داشت و بدا به حال امثال بادمچیان ها...

۱۶:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۴

"آیا واقعاً نمی توانید شاهد بر باد رفتن بیت المال باشید؟ این دیگر چه حکایتی است؟ می دانید و می دانیم که در سال های نه چندان دور، با تاراجگران بیت المال و دست اندازان به ثروت عمومی و جیب بران حرفه ای ملاطفت داشته اید. "مادر جان! قربان شوم خدا را، یک بام و دو هوا را، آن سر بوم سرما را، این سر بوم گرما را !""

حقیقت محض است.

۱۴:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۷

پیشنهاد می کنم برای آقای بادمچیان کمی به خودشان بیایند یه کمی از مال دنیا بگذرند می توانندکلید بهشت را به گردن خود و خانواده شان بیاویزند

خنده شیطان در شبهای قدر ؛ پاسخی به پرونده سازی بادامچیان

علیرضا کفایی در یادداشتی با عنوان «خنده شیطان در شبهای قدر» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

آقای
بادامچیان! "با پیشانی پینه بسته" بهتر است از برکات این شب های عزیز قدر
به وسع خود بهره برده و به جای خنده! توبه و انابه بفرمائید و از خوان کرم
ذولجلال و الاکرام توشه برچینید.

آمده است که در
ماه مبارک رمضان، شیطان در غل و زنجیر است اما چه می توان کرد برای کسی که
از "ما ابری نفسی" درس نیاموخته و نمی داند "ان النفس لاماره باالسوء" و
خندان و شادان، به دست خویش، غل و زنجیر از دست و پای شیطان می گشاید.

چه
غفلتی از این بالاتر که در رمضان المبارک و آن هم در لیله القدر الکریم،
"ابواب الجنان مفتحه" را بر خود بربندی و "ابواب النیران مغلقه" را باز
گشایی و "شیاطین مغلوله" را بر خویش مسلط کنید که روایت پیامبر (صلی الله
علیه و آله و سلم) این چنین است "ایها الناس ان ابواب الجنان فی هذا الشهر
مفتحه، فاسئلوا ربکم ان لا یغلقها عنکم، وابواب النیران مغلقه فاسئلواربکم
ان لا یفتحها علیکم، والشیاطین مغلوله فاسئلوا ربکم ان لا یسلطها علیکم".
ای مردم درهای بهشت در این ماه باز است از خدا بخواهید که آن را بر شما
نبندد و در های جهنم بسته است از خدا بخواهید که برشما باز نشود (باز نکند)
و شیطان ها در غل و زنجیرند از خدا مسئلت کنید که بر شما مسلط نکند.

آقای
بادامچیان! "خنده ات گرفت"! از نصیحت مشفقانه ی آقای مسیح مهاجری مبنی بر
اینکه "در سنی نیستند که کینه‌توزی نسبت به یک آدم شریف مثل آقای مهندس
موسوی داشته باشند".

این قهقهه ی مستانه همان است
که شیطان می خواهد و حضرتت را از محاسبه ی نفس و مداقه در روزگار پیشین و
مراقبه ی احوال امروز و تدارک فردایت غافل کرده که خوب میدانی آقای مهندس
موسوی مورد اعتماد کامل امام راحل و شهید بهشتی و از وفاداران به نظام بود.
دردی در خود احساس نمی کنی از آن رو که به واسطه ی سالها پرونده سازی برای
دیگران و بازی با آبروی مومنان و غوطه خوردن در اوهام و فزونی عقد و کینه و
حسد، درد هم از عصب گذشته لذا خنده ات می گیرد و نصیحت ناصحان را بر نمی
تابی و یا شاید هم شیطان بر تمام وجودت مستولی شده و آنچنان بی حس و حواس
شده یی که جایگاه خنده و گریه را فراموش کرده یی.

آیا
واقعاً نمی توانید شاهد بر باد رفتن بیت المال باشید؟ این دیگر چه حکایتی
است؟ می دانید و می دانیم که در سال های نه چندان دور، با تاراجگران بیت
المال و دست اندازان به ثروت عمومی و جیب بران حرفه ای ملاطفت داشته اید.
"مادر جان! قربان شوم خدا را، یک بام و دو هوا را، آن سر بوم سرما را، این
سر بوم گرما را !"

کدامین خانواده ی محترم شهدای
والامقام را قاتل فرض کرده اید که نه حرمت شهدا را پاس می دارید و نه حرمت
قلم! و لقلقه ی زبان اراذل کوچه و بازار را بر صفحه ی سیاه دل خود حک کرده
اید و بی پروا و بدون شرم، وهمیات خود را به خانواده ی شهدا نسبت می دهید
که  نظام به خاطر آنکه خانواده ی شهدا، میرحسین را نکشند او را حصر کرده؟
راستی کدامین خانواده ی شهید؟ همت یا باکری ها، زین الدین یا جهان آرا؟ که
همگی شهیدان حق بودند و اکنون شاهد بر سخن نابخردانه ی شما و جفای بر
عزیزانشان! و صد آفرین بر آنها که یاور میرحسین بوده و هستند.

گفته
اید میرحسین عنصری است در راس فتنه 88 که عده ای در اثر فتنه ی او و شریک
جرمش آقای مهدی کروبی، شهید یا کشته شده اند، اموال مردم توسط همدستانش به
غارت رفته و ... شهید بهشتی را مظلومی دانسته اید که به جفای لیبرال ها و
چپ زده ها و امثال میرحسین موسوی ها مظلوم شد.

این
نوع پرونده سازی و تهمت زدن تازگی ندارد و شما ید طولایی در این کار
دارید، از همان ابتدای انقلاب که برای خارج کردن هر مخالف فکری می فرمودی
"پرونده اش زیر بغل من است". اما یک تنه به قاضی رفتن، نتیجه اش راضی
برگشتن است که یوسفی در چاه و این کنعانیان بر بازار سودند و زیان!

آن شقی که در همین شبها، فرق عدالت شکافت هم بی محکمه و یک تنه به قاضی رفته بود و حکمش را صادر کرد.

مظلومیت
شهید بهشتی را به میر در حصر ربط داده یی و حال آنکه می بینی خانواده ی
همین مظلوم انقلاب با جان و دل و با افتخار در کنار مهندس موسوی و پا بر جا
بر آرمان های او و پدر شهیدشان مانده اند و از دادن هرگونه هزینه حتی
زندان هم دریغ نورزیده اند.

آقای بادامچیان! فرموده اید مشتاق شهادتید!

اگر
آن زمان و در بحبوحه ی جنگ تحمیلی که اتفاقاً آقای مهندس موسوی نخست وزیر
دفاع مقدس بودند و امام در قید حیات، حضوری در جبهه های جنگ نداشتید و با
شهیدانی که خانواده هایشان را امروز قاتل معرفی می کنید حشر و نشر و راهی
در ضیافت نورانی آنها  نداشتید و امروز، در دوران کهولت از "هاله نور"
نصیبی یافته یی و مشتاق شهادت شده یی، راه کربلا را "داعش" باز کذاشته و
غزه به دست صهیونیزم در خون می تپد، درنگ نکن و این فیض عظمی را از خود
دریغ مدار. شاید از این خنده ی شیطانی رهایی یابی !

و اگر بر احوال امروز و بیشتر فردای خود، گریان شوی خوبتر است تا این خنده شیطانی.

"لااقل در این ماه مبارک رمضان در خلوت بیاندیشید و از این بیراهه برگردید."

نظرات بینندگان

انتشار یافته: ۱۷

در انتظار بررسی: ۰

غیر قابل انتشار: ۲

مقتدا

|

۱۸:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۱

0

10

پاسخ

احسنت واقعا که حرف دل ما را زدی.

عباس

۱۹:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۱

7

با عرض ارادت در اولین کامنت خودم در این سایت بسیار گرامی که متاسفانه خیلی دیر پیدا کردم و سرگرم دیدن سایت های دیگری بودم بدنبال گمشده ام می گشتم که مرا یاد آن روزنامه وزین و با وقا سلام انداخت و بر این شدم که هر روز وارد سایت شما شوم و نگاهی گذرا و انچه در توانم باشد نکاتی را یادآوری و بنگارش درآورم از مطالبتان استفاده نمایم .

اما در مورد اظهارات بادمچیان وی در نبود مرحوم عسگر اولادی میدان را برای خود خالی دیده و گفته هر چه گویم درست است و کسی نیست که گوشزدی نماید لذا تا انچه در توان دارم می کوبم و افترا روانه سیاسیونی که با من تفکر متفاوتی دارند می کنم و از همفکران خود جلوتر باشم و اگر هم کسی انتقاد کند باز بگیوم او نیز مشکل دارد و مانند کیهان اگر روزی را بدون انتقاد و گلایه و... تا شب سپری کند برای وی ان روز روز ی درست نبوده و انگار در ان روز زندگی نکرده لذا بر خود واجب دانسته که بجای نصایح و پند و ... اسیب زدن به حیثیت و ابرو هر چند به قیمت تمام شدن انرژی خود بتاشد و از دیگران نیز مایه بگذارد . خداوند ما را براه راست هدایت کند و خداوند ما را لحظه ای به خودمان وا مگذارد . به امید حق

ناشناس

۰۱:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۲

11

برای بعضی ها ٫مهر و تسبیح و ته ریش هم جزوی از دکان دو نبش شده.

کریم پور

۰۶:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۲

2

3

هدف همچین افرادی همینه که واکنش نشان بدهید و در عصبانیت حرفهایی که نشود جبرانش کرد،بهترین حرکت جواب ندادنه ،در قدو قواره پاسخ نیستن.که از قدیم چه زیبا برای امثالهم که الی ماشالله کم نیستند فرمودند جواب ابل... خاموشی است.

۰۷:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۲

احسنت عالی بود.

محمد

۰۹:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۲

8

احسنت بر شما.این آقایان از بس که خلاف کرده اند برایشان کاملا عادی شده.

حسینعلی

۱۰:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۲

6

درود بر شما وآقای زیبا کلام

مجید

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید