۱۶:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۳

حالا بادامچیان نفهم ید حرفی زد چرا شما وقت خود را تلف می کنید برای پاسخی دادن به چنین افرادی!؟

Divodad

۱۹:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۳

متاسفم برا شما که هنوز سنگ میرحسینو به سینه میزنید اونم با خبرها و مطالب نصفه نیمه . . .

مهدی

۲۲:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۳

این بادامچیان زیادی ازخویش راضی است بهتر است یا دکتر روانشناس برود یانزد استاد اخلاق برود

عباس

۱۱:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۴

بسیار جالب بود البته کسانی که در آن زمان سن و سالی داشتند و در جبهه بودند زیاد به این مسائل اهمیت نمی دادند ولی برای اگاهی نسل جدید بسیار واجب و مهم بود ممنون از نگارنده . بسیار جالب بود.

طاهری

۰۸:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۶

کاملامعلم است که منظورحضرت امام مصلحت جامعه اسلامی برحسب مقتضیات جهان اسلام است واتحاد مسوولین درآن شرایط که ازاولویت بیشتری برخورداربوده است.نه تایید میرحسین موسوی.

رزمنده دفاع مقدس به طاهری

۱۳:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸

بنام خدای خمینی(س)

طاهری عزیز درسته که امام(س) به مصلحت جامعه فکر میکرد اما نه در شرایطی که اگر شخصی مضر به اسلام باشه حتی به مصلحت تاییدشون کنه!! شما یه بار دیگه مطلب بالا رو بخونید تا همه چیز دستتون بیاد!!

بازخوانی مواضع امام خمینی در هجمه سه دهه پیش جناح راست به میرحسین موسوی

امام خمینی خطاب به جناح راست : شما چه شده است این طور شدید؟ شما که این نبودید بعضی تان. من بعضی تان را می‏ شناسم، شما این طور نبودید.

در بعضی از پایگاههای اطلاع رسانی مطلبی از قول آقای
بادامچیان نقل شده بود که برای این جانب که کم و بیش در زمان موضوعات اتفاق
افتاده در آن زمان حضور داشته و تا حدودی با جهتگیریها و تأییدهای همه
جانبه حضرت امام از دولت در آن زمان اطلاع دارم ، باعث شگفتی و تعجب بسیار
بود زیرا این چنین مطالبی به نوعی تحریف تاریخ انقلاب و بدتر از آن نسبت
ناروا به حضرت امام و به طور قطع دور از حقیقت و البته از طریق مجاری
قانونی قابل پاسخ دهی و پیگیری و شفاف سازی قضایا است.

داستان دولت  آقای مهندس موسوی  به نظر این جانب و هر فرد
مطلع از اوضاع  و احوال آن روزها، در انبوه گرفتاریهای خارجی و داخلی بدتر
از آن، داستانی افتخار آمیز و قرین موفقیت است. در بعد خارجی مسأله جنگ
تحمیلی و انبوه مشکلات ناشی از آن و در بعد داخلی هم مخالفتها و منفعت
طلبیهای کاسبکارانه ای که متأسفانه توسط گروههای اسم ورسم دار اسلامی که
البته با همه ادعاها، در مقابل و مقابله با نظرات و سفارشات حضرت امام در
خصوص پشتیبانی از دولت و ضرورت و مصلحت نظام و کشور در آن شرایط صورت می
گرفت و چوب لای چرخ حرکت دولت گذاشتن و تا آن جا پیش رفتن و بارها مود عتاب
امام بزرگوار با آن سعه صدر قرار گرفتن، حقایقی است که اگر شکافته و روشن
شود، گویای بسیاری مسائل پشت برده خواهد بود و رمز گشایی خواهد کرد که خطاب
حضرت امام و شأن بیان فرمایشاتی نظیر آن چه آورده می شود با کیست :

” من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، و لو بعضیشان در
نظر من پوچ اند، لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم
که در این زمان که باید فریاد بزنند سر امریکا، فریاد می‏ زنند سر مسئولین
ما! چه شده است؟ شماها چه ‏تان است؟ چه کردید شماها؟ شماها چرا باید تحت
تأثیر تبلیغات خارجی واقع بشوید یا تحت تأثیرات نفسانیت خودتان؟ در یک
همچون مسئله مهمی که باید همه شما دست به هم بدهید و ثابت کنید به دنیا که
ما وحدت داریم، وحدت ما این طور شده است و در روزی که هفته وحدت است چرا
شماها می ‏خواهید تفرقه ایجاد کنید؟ چرا می‏ خواهید بین سران کشور تفرقه
ایجاد کنید؟ چرا می‏ خواهید دو دستگی ایجاد کنید؟ چه شده است شما را؟ کجا
دارید می ‏روید؟ این تذهبون؟ من نمی‏ توانم که آن طوری که می‏ خواهم، با
شما صحبت کنم و نمی‏ خواهم در روز عید رنجش برای شما پیدا کنم، لکن شما
انصاف بدهید که در یک همچو وقتی، وقت یک همچو اموری است؟! وقت یک همچو
تأییدی است از کاخ سفید؟ وقت یک همچو تأییدی است از ریگان؟ لحن شما در آن‏ چیزی
که به مجلس دادید، از لحن اسرائیل تندتر است، از لحن خود کاخ‏ نشینان آن
جا تندتر است. شما چه شده است این طور شدید؟ شما که این نبودید بعضی تان.
من بعضی تان را می‏ شناسم، شما این طور نبودید.( صحیفه امام، ج‏۲۰، ص: ۱۶۲و۱۶۳)

امیدوارم آقای بادامچیان رمز گشایی بفرمایند که :

۱-  این افراد که با لفظ "این تذهبون” و ” لحن شما در آن‏
چیزی که به مجلس دادید، از لحن اسرائیل تندتر است و… ” مورد خطاب و عتاب
حضرت امام قرار گرفته اند چه کسانی و از چه خط فکری بوده اند؟

۲- مقابل این افراد چه کسانی بوده اند؟

لطفا آقای بادامچیان بفرمایند که محمل این فرمایش حضرت امام
چیست؟ مربوط به چه زمانی است؟ طرفهای مورد تأیید و نیز مورد عتاب و خطاب
تند حضرت امام چه کسانی بوده اند که به قول حضرت امام ” اگر نانوایی یک شهر
را به شما بدهند نمی‏ توانید اداره‏ اش کنید ” ؟ :

«امروز مصالح اسلامی اقتضا می‏ کند که همه ما با هم باشیم،
هر روز یک نغمه‏ ای بلند نکنیم برای تضعیف دولت، برای تضعیف مجلس، برای
تضعیف شخصیت‏ها. من نصیحت می‏ کنم به دولت که شما مردم را شریک کنید در این
کار، برای این که تنهایی نمی‏ توانید بکنید، و نمی‏ تواند هم. یک دفعه می
‏بینیم که شیاطین از اطراف به دولت حمله می‏ کنند که معلوم شد تو خلاف شرع
همیشه کردی. خدای تبارک و تعالی که پیغمبرش را نصیحت می‏ کند که یا ایُّهَا
النَّبِیُ اتّقِ اللَّه به حسب آن طوری که شما می‏ گویید پیغمبر متقی
نبوده تا خدا به او گفته اتق اللَّه! خدای تبارک و تعالی که به همه مومنین
می‏ فرماید یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ  معلوم می‏ شود
اینها متقی نبودند که خدا می‏ گویند اتقوا اللَّه این شیاطین چه می‏ گویند
به این ملت ما؟ اینها سلطنت طلبند و می‏ خواهند سلطنت را در این جا دوباره
برگردانند، یا بازی خورده‏ اند از آنهایی که می‏ خواهند این کشور را دوباره
به باد بدهند و تحت سلطه امریکا قرار بدهند؟ می‏ فهمند اینها چه می‏ کنند؟
اینهایی که هر کدام خودشان اگر حکومت یک محله باشند نمی ‏توانند اداره
کنند آن جا را، چطور به خودشان اجازه می‏ دهند که یک دولتی که در عین همه
گرفتاری‏هایی که الآن دارد و از شرق و غرب به او فشار دارند می‏ آورند، این
مملکت را دارد اداره می‏ کند و به خوبی هم اداره می‏ کند، چطور اجازه می‏
دهند به خودشان که نسبت به این جسارت کنند و هر روز یک صورت درست کنند.
خوب، ما افراد را نمی‏ شناسیم، اما خدای تبارک و تعالی که می‏ شناسد. ما
افکار شما را نمی ‏توانیم بفهمیم، اما خدا که می ‏داند. شمایی که نمی‏
توانید یک شهر را اداره کنید، اگر نانوایی یک شهر را به شما بدهند نمی
‏توانید اداره‏ اش کنید، چطور می‏ گویید که چرا دولت نمی‏
دانم چه نکرده، چه نکرده؟ شما می ‏فهمید که کار دولت چی هست و تا کنون چه
کرده است؟ شما می ‏دانید که کارهایی که دولت در این چند سال با همه این
فشارها کرده، عمقش از کارهایی که در طول سلطنت فاسد پهلوی بوده است، بسیار
بیشتر است. چی می‏ گویید به جان این دولت؟ دست بردارید، از خدا بترسید، از
غضب خدا بترسید. شما خیال می‏ کنید که اگر دولت ساقط بشود، شما روی کار می‏
آیید؟ شما هیچ وقت نمی‏ آیید روی کار. شما خیال می‏ کنید به نفع اسلام این
حرف‏ها را می‏ زنید؟ شیطان در لباس شما، در باطن شما این حرف‏ها را می
‏زند و به ضرر اسلام دارد می زند. دست بردارید از این مسائل، کمک کنید به
دولت، کمک کنید به این دولتی که دارد جان می‏ کند برای اسلام و برای کشور
شما. چرا باید هر روز نق بزنید و هر روز هر جا فرصت پیدا می‏ کنید یک چیزی
بگویید به ضد دولت، یا یک چیزی را هم منتشر کنید به ضد دولت؟ اینها مسائلی
است که باید توجه داده شود به ملت ما. باید توجه کنند کسانی که در بین ملت
هستند، علمای اعلام که در هر جا هستند باید تذکر بدهند به اینها؛ باید توجه
بدهند به اینها که شما با دست خودتان می‏ خواهید خودتان را دفن کنید.»                                             (صحیفه امام، ج‏۱۹، ص: ۶۷و۶۸)

هرچند در این جهت  مطلب زیاد است و آقای بادامچیان باید پاسخ
گو باشند. از جمله داستان ملاقات آقایان با حضرت امام در باره انتخاب مجدد
 آقای موسوی به نخست وزیری و نامه نمایندگاه به حضرت امام و پاسخ آن
بزرگوار در این مورد و داستان  ۹۹نفر را به صورت واقعی و نه خیالبافانه
مطرح کنند که اگر نه؛  تاریخ یقینا  مطابق سلیقه ایشان قضاوت نخواهد کرد.

اما نسبت اینکه: امام میرحسین و افکارش را اصلا قبول
نداشت. بارها حاج احمدآقا به من زنگ زد و نسبت به مشی میرحسین در روزنامه
جمهوری اسلامی تذکر داد. من هم تذکر را به او منتقل می‌کردم. مصلحتا
میرحسین نخست‌وزیر شد.  منبع:سایت تابناک مورخه ۳۱تیرماه ۱۳۹۳به نقل ار ایسنا و به نقل از نامه نیوز .

قبل از بیان شواهد تاریخی  یک سوال  را انتظار پاسخ داریم ”
که اصولا  چرا مرحوم سیداحمد آقا با واسطه آقای بادامچیان انتقال مطلب می
کردند؟ و آیا امکان ارتباط مستقیم وجود نداشت؟

اما تا آن جا که ذهن نگارنده یاد می آورد و منابع و مدارک
نشان می دهد موارد متعددی از تأیید و پشتیبانی اقدامات و تلاشها و نیز
شخصیت شخص نخست وزیر و دولت ایشان از سوی حضرت امام وجود دارد و اصولا
موفقیتهای  دولت در آن زمان حساس جز به این راه حاصل شدنی نبود. اکنون به
ناچار برای پرهیز از تطویل به مواردی از فرمایشات حضرت امام در این باره
اشاره می شود و اضافه می نماید که حضرت امام  در رابطه با مسایل و
جهتگیریها  پایه و اصل برایشان ارزشها و معیارهای دینی بود و مطالب را با
این زاویه دید نگاه می کردند  و شک نکنید که  حضرت امام از پنهان کاری ها و
مصلحت سنجیهای مزورانه به دور بودند و نسبت این چنین اموری به ایشان دور
از حقیقت و توهینی نابخشودنی است.

علاوه بر مواردی که از قول حضرت امام آورده شد که خود گویای تأیید دولت در آن زمان است، به یکی دو مورد دیگر هم اشاره می شود:

۱-  داستان ملاقات مرحوم فخرالدین حجازی  با حضرت امام در این
مورد  و بیان مطالب مطابق سخنرانی ایشان در مسجد جامع نارمک که قطعا نوار
آن باید موجود باشد و نقل ایشان از برخورد حضرت امام با این قضیه و نیز
ملاقات ۴نفر آقایان یاد شده در مصاحبه آقای بادامچیان با حضرت ایشان در
همین زمینه و برخورد و اعلام نظر قاطع جناب ایشان با حضرات در ذهن من می
آید که با آن چه در منابع مکتوب  موجود است همخوانی دارد ولی موید فرمایشات
آقای بادامچیان نیست.

۲- حضرت امام در پاسخ نامه اکثر نمایندگان مجلس  بر تدین و
تعهد نخست وزیر و توفیق دولت ایشان در آن شرایط  صحه گذاشته و همین را عامل
لازم برای عدم تغییر ایشان  به حساب می آورند. البته با تأکید بر حق
انتخاب برای رییس جمهور و مجلس:

« بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏ . با
تشکر از حضرات آقایان، این جانب چون خود را موظف به اظهار نظر می‏ دانم، به
آقایانی که نظر خواسته ‏اند، از آن جمله جناب حجت الاسلام آقای مهدوی و
بعضی آقایان دیگر، عرض کردم آقای مهندس موسوی  را شخص متدین و متعهد، و در
وضع بسیار پیچیده کشور، دولت ایشان را موفق می دانم؛ و در حال حاضر تغییر
آن را صلاح نمی‏ دانم. ولی حق انتخاب با جناب آقای رئیس جمهور  و مجلس
شورای اسلامی محترم است.  ۵ مهر ۶۴      روح اللَّه الموسوی الخمینی»      (‏ صحیفه امام، ج‏۱۹، ص: ۳۹۳)

لازم به ذکر است که برخورد بزرگوارانه حضرت امام با ۹۹ نفری
که بعد از این نظر حضرت امام رأی مخالف دادند و زمینه خوشحالی طیف ضد
انقلاب و طعنه های متعدد آن ها به نظام را فراهم آوردند، بسیار آموزنده واز
موضع دلجوئی و نه پرونده سازی برای سیاه کردن سابقه  و تباه کردن امکان
فعالیتهای بعدی سیاسی ایشان است .

۳- شاید تند ترین برخورد حضرت امام با آقای موسوی بعد از
استعفای ایشان باشد، اما بدون هیچ توضیحی کل مطلب آورده می شود و قضاوت را
به خود خواننده فهیم واگذار می کند.

«  بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏. جناب آقای موسوی، نخست وزیر محترم.

نامه استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر
تصمیم بدین کار داشتید، لا اقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان
می‏گذاشتید. در زمانی که مردم حزب اللَّه برای یاری اسلام فرزندان خود را
به قربانگاه می‏برند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست‏وزیری، در
چهارچوب اسلام و قانون اساسی، به خدمت خود ادامه دهید. «۱» در صورتی که
نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمی‏رسید، چون گذشته عمل می‏شود. این حق
قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود رأی دهد. تعزیرات از این پس در
اختیار مجمع تشخیص مصلحت است، که اگر صلاح بداند به هر میزان که مایل باشد
در اختیار  دولت قرار خواهد داد. همه باید به خدا پناه بریم؛ و در مواقع
عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند.
مردم ما از این گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده‏اند، این حرکات هیچ
تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت.

از آنجا که من به شما علاقه ‏مندم، ان شاء اللَّه عند الملاقاه مسائلی است که گوشزد می ‏نمایم. والسلام.۱۵/ ۶/ ۶۷  روح اللَّه الموسوی الخمینی‏ »  ( صحیفه امام، ج‏۲۱، ص: ۱۲۳و۱۲۴)

۴- مضاف بر فراز آخر همین نامه ، تأییدیه چند ماه بعد حضرت
امام (سوم آذر همان سال) علاوه بر جلوگیری از سوء استفاده های احتمالی
مخالفین داخلی دولت در آن روزها، عمق دوراندیشی حضرت امام، راه سوء استفاده
های بعدی را هم می بندد و در قسمتی از حکم خود به آقای موسوی به عنوان
سرپرست امور جانبازان  چنین می فرمایند:

« امید است با درایت و تقوا و تعهدی که در شما سراغ دارم
به تمامی امور این حماسه‏ سازان و شهیدان زنده انقلاب رسیدگی کامل گردد. و
«بنیاد شهید انقلاب اسلامی» نیز همچون گذشته با فراغت و امکانات بیشتر امور
خانواده‏ های معظم شهدا و مفقودین و اسرا را دنبال نماید.

از آنجا که ممکن است این روزها افرادی بخواهند نسبت به
دولت خدمتگزار شبهات و القائاتی در اذهان عامه به وجود آورند و زحمات بی‏
شائبه و طاقت فرسای شما را خصوصاً در مسئله جنگ خدشه‏ دار
نمایند، لازم است این نکته را تذکر دهم که من همچون گذشته شما را فردی لایق
و دلسوز برای انقلاب اسلامی می ‏دانم، و زحمات شما را در دوران جنگ و
تجهیز سپاهیان اسلام فراموش نمی‏ کنم، و الآن نیز شما را تأیید و حمایت می‏
کنم. »                     (   صحیفه امام، ج‏۲۱، ص: ۱۹۹و ۲۰۰)

و سخن پایانی این که همه سفارش می شود راه و رسم پسندیده
 روان شاد مرحوم عسکر اولادی  را پیشه کنند و با سوابق افراد برخوردی از
موضع انصاف و عدالت داشته باشند که این البته به تقوا نزدیک تر است. و به
فرض که در وقایع سال  ۸۸ اشتباهاتی رخ داده و همه  تبلیغات یکطرفه  و یک
جانبه به قاضی رفتن ها درست باشد که اساسا یک طرفه به قاضی رفتن یقینا
نیست، این قضایای چه ربطی به واقعیتهای تاریخی دارد و دانسته و ندانسته
بزرگترین تهمتها و اهانتها نسبت به حضرت امام خمینی روا داشته شود؟! این
واقعا عجیب نیست؟

و چقدر خوب بود همه کسانی که در رقابتهای سیاسی دستی دارند و
بعضا رقیب سیاسی خود را در جایگاه حریف مبارزاتی و بالاتر ازآن  دشمن رو در
رو در صحنه نبرد می بینند که باید به هر طریق اورا از آبرو و حیثیت  ساقط و
نه تنها از صحنه رقابت که از صحنه هستی  محو و نابود کرد و بعضا خواست خود
را با نسبت ناروا به حضرت امام با قول و فعل ایشان مستند می کنند به این
فرمایش مقام معظم رهبری ( حفظه الله تعالی) توجه عملی می کردند که امام
خمینی(ره) جز بر معیارهای دینی تصمیم و حرکتی نداشتند و تأیید و یا تکذیب
ایشان صبغه ای جز این نداشته است. ایشان در سخنرانی روز ۱۴خرداد۹۳ در حرم
حضرت امام در فرازی چنین می فرمایند:

«  افرادی گمان نکنند که امام بزرگوار ما،
انتخابات را از فرهنگ غربی گرفت و آن را قاطی کرد با تفکر اسلامی و شریعت
اسلامی؛ نه، اگر انتخابات و مردم‌سالاری و تکیه‌ی به آراء مردم، جزو دین
نمی بود و از شریعت اسلامی استفاده نمی شد، امام هیچ تقیدی نداشت؛ آن آدم
صریح و قاطع، مطلب را بیان می کرد. این جزو دین است، لذا شریعت اسلامی
چهارچوب است؛ در همه‌ی قانونگذاری‌ها و اجراها و عزل‌ونصب‌ها و رفتارهای
عمومی که تابع این نظم سیاسی و مدنی است، باید شریعت اسلامی رعایت بشود. و
گردش کار در این نظام به‌وسیله‌ی مردم‌سالاری است؛ یعنی آحاد مردم
نماینده‌ی مجلس را انتخاب می کنند، رئیس‌جمهور را انتخاب می کنند، وزرا را
با واسطه انتخاب می کنند، خبرگان را انتخاب می کنند، رهبری را با واسطه
انتخاب می کنند؛ کار، دست مردم است؛ این، پایه‌ی اصلی حرکت امام بزرگوار
است. این بنای عظیمی که این بزرگوار گذاشت، متکی به این دو پایه است.
التزام به شریعت اسلامی، روح و حقیقت نظام اسلامی است؛ این را توجه داشته
باشند. »  منبع:(  پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت
آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) – موسسه پژوهشی فرهنگی
انقلاب اسلامی)

جماران - اصغر میرشکاری /

نظرات بینندگان

انتشار یافته: ۸

در انتظار بررسی: ۰

غیر قابل انتشار: ۶

امید

|

۰۲:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۳

0

پاسخ

احسنت سلام نو احسنت.حرف حساب جواب ندارد امام راست می گفت انها عرضه ی اداره یک نانوایی را هم نداشتند

ناشناس

۱۴:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۳

قابل توجه آقای حمید روحانی که خود را تاریخ نگار می داند و به خود اجازه می دهد به همه توهین کند. تاریخ نگار یا تحریف نگار. بفرمائید.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید