سعید لیلاز : تندروها توان بازی سازی ندارند ، فقط بازی را خراب می کنند

انتقادات رییس جمهوری از دولت قبل در روز دوم سفر به استان چهار محال و
بختیاری به شکل واضحی تندتر از قبل شده است. او برای نخستین بار از «خوردن»
و «بردن» درآمدهای نفتی و «دور زدن» مردم سخن گفته است. سخنی که نمی تواند
بدون حساب و کتاب ایراد شده باشد. بحث تندتر شدن زبان رییس جمهوری در قبال
رقبای سیاسی و پیامد آن را با سعید لیلاز، فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو
شورای مرکزی حزب کارگزاران مطرح کردیم.

آقای روحانی با
رویکردی جدی تر از گذشته به بیان فسادهای دولت قبل پرداخته است. این رویکرد
جدی تر که می تواند توسط محافظه کاران تند هم ارزیابی شود آیا نشانه
تغییری در فضا و رویکردهای کلی دولت در قبال منتقدان خود است؟

مساله
اینجاست که مجموعه اقدامات دولت موفق تر از آن چیزی بوده که قبلاتوسط
موافقان و منتقدان و رقبای آن ارزیابی می شده است. بنابراین، از دو جنبه
برای رقبای سیاسی دولت نگران کننده است. اول اینکه باعث محبوبیت بیشتر دولت
می شود و دوم هم ناکارآمدی آنها را در چشم مردم پر رنگ تر می کند. نکته
دیگری هم که وجود دارد نگرانی آنها از احتمال رو شدن فسادهایی است که انجام
داده اند. کما اینکه در این شرایط امکان تسلط آنها بر منابع رانت اقتصادی
هم روز به روز کاهش می یابد. تحت تاثیر این عوامل به نظر می رسد ما به سمت
شرایطی می رویم که برخوردهای سیاسی را شدت می دهد. به همین دلیل هم هست که
گروه های فشار دوباره فعال شده اند و بر سر کوچک ترین موضوعی به میدان بر
می گردند. بحث حجاب و جریان استیضاح وزرا و متهم کردن دولت و مسائلی از این
دست ناشی از همین وضعیت است. در دولت قبل افرادی بودند که می گفتند برای
دولت ایران در خارج از کشور اعتبار بانکی باز می کنند و در قبال آن 10 تا
12 درصد هم پورسانت می گیرند. این یک فساد بسیار روشن در دل دولت بود که
اکنون امکان آن صلب شده است. مشخصا صاحبان این رانت ها باید نگران شوند و
دست به عملی جدی برای گریز از این شرایط بزنند. در یک تعریف کلی شرایط
مدیریتی دولت قبل و همین طور تحریم ها در کشور یک حالت غبار آلود ایجاد
کرده بود که خیلی ها می توانستند در آن بدون مزاحمت کار خود را انجام دهند و
از مواهب و رانت های مختلف استفاده کنند. الان دولت آقای روحانی در پی فرو
نشاندن این غبارهاست. مشخصا کسانی که زیست سیاسی و اقتصادی خود را مدیون
به پا خاستن و ایجاد چنین غباری هستند، از فرونشستن آن احساس نگرانی خواهند
کرد. این تلاش هم به مرور زمان و با تغییر کانال های تخصیص بودجه کشور از
محل هایی که در آن رانت وجود داشته به کانال های دیگر، افزایش خواهد یافت.
به هر حال الان شاهد یک مواجهه اقتصادی جدی در کشور بین دولت و بدنه تولید
کننده و توسعه بخش کشور از یک سو و کسانی که در این 8 سال دولت های نهم و
دهم به نان و نوایی رسیده بودند از سوی دیگر هستیم. با این وضعیت من فکر می
کنم که برخوردها و به تبع آن زبان طرفین تندتر و گزنده تر خواهد شد.

دولت
الان این حرف ها را می زند و چنین بحث هایی را باز می کند. سوال مهم این
است که چگونه و تحت چه شرایطی طرح این موضوعات می تواند اثر بخش باشد؟ به
عبارتی آیا لزوما طرح این مباحث منجر به بهبود شرایط خواهد شد.

به
نظر من در کنار طرح این دست اظهارات اصلاح طلبان به عنوان پشتوانه های
دولت باید منسجم باقی بمانند و همین طور سعی کنند تا آرامش در شوون مختلف
جامعه حفظ شود. علاوه بر این دولت هم باید تمام وقت خود را صرف بهبود شرایط
اقتصادی کند، چون این حوزه است که پایگاه اجتماعی دولت و اصلاح طلبان را
تضمین کرده و آن را گسترش می دهد.

به هر حال طرح این بحث ها باعث دعوای سیاسی خواهد شد. این موضوع با حفظ آرامش در کشور در تضاد قرار ندارد؟

به
هیچ وجه. چون منظور من یک آرامش صوری و ظاهری نیست. ما در دوره یی در راس
قدرت آرامش ظاهری داشتیم که مربوط به دولت اول احمدی نژاد می شود ولی در
زیر پوست همان آرامش اتفاقاتی در جریان بود که زمینه انحطاط اقتصادی و
اخلاقی و سیاسی و... کشور را چه در دولت نهم و چه بعد از آن ایجاد می کرد.
همان آرامش ظاهری چند سال بعد بزرگ ترین شوک را به پول ملی کشور و صنایع و
اقتصاد وارد کرد. آرامش یعنی تهیه زمینه توسعه و رشد که در این مسیر برخی
درگیری ها اجتناب ناپذیر است. آرامش آن چیزی نیست که هیچ کس در نهادهای راس
قدرت انتقادی نکند و بعد برخی صنایع و حوزه های اقتصادی ما وارد رکود 80
درصدی شوند یا پول نفت ما گم شود.

پس بنا به گفته شما
نفس درگیری همچنان وجود خواهد داشت. در چنین شرایطی چه چیزی می تواند تضمین
کند که جامعه مسیر رشد را در حوزه های مختلف طی خواهد کرد؟ به عبارتی آیا
این درگیری خود عامل رکود و ایستایی در مسیر توسعه نخواهد بود؟

در
صورتی که توازنی میان قدرت و پایگاه های طرفین درگیری وجود داشته باشد می
تواند مسیر توسعه را تغییر بدهد. اما ما در شرایطی هستیم که صدای گروه های
تندرو و اصولگرایان مخالف دولت پژواک چندانی ندارد. آنها دیگر نفوذ سابق را
هم ندارند و همین طور باید توجه داشته باشیم که اتحاد خود را هم از دست
داده اند. به عبارتی الان از طیف محافظه کاران، قسمتی در جبهه و جناح موافق
دولت بازی می کنند و این خودش به شدت جریان مخالف دولت را با تهدید و
تحدید پایگاه اجتماعی مواجه کرده است. به عبارتی الان مرکزیت جناح راست
خودش حامی این دولت است. پرداختن نسبی به پرونده های اقتصادی و فسادهای
اینها در دولت گذشته هم توسط دستگاه قضایی تا حدودی بر تضعیف آنها تاثیر
داشته و البته صدای آنها را هم بلندتر کرده است. چون از ادامه این رسیدگی
ها واهمه دارند. به عبارتی آنها دیگر در وضعیتی نیستند که در دولت اصلاحات
در آن قرار داشتند. در دوره اصلاحات جریان راست یک جریان بدون کارنامه بود
اما الان این جریان و خصوصا طیف تندروی آن یک جریان امتحان پس داده هستند
که در بهترین شرایط تاریخی کشور از نظر درآمدهای نفتی، تقریبا بدترین
عملکرد را نشان دادند. این عملکرد هیچگاه از ذهن مردم ایران پاک نمی شود و
من تقریبا امکان بازگشت آنها به قدرت را نزدیک به صفر می دانم. چون نه
پایگاه دارند، نه انسجام سیاسی و نه خاطره خوبی از خود به جا گذاشته اند و
همزمان باید درگیر برخی پرونده های فساد خود هم باشند.

با این تفاسیر درگیری های سیاسی به کجا خواهد رسید؟

الان
دو طرف درگیری دو وضعیت متفاوت دارند. یک طرف دولت است که به خاطر دولت
بودنش همه آن چیزی که اتفاق افتاده را قطعا نمی گوید و هر از گاهی فسادهای
جدید دولت قبل در این دولت رو می شود ولی همه می دانند که این همه آن چیزی
نیست که اتفاق افتاده. آن طرف مخالفان دولت هستند که بسیار بیش از آنچه می
دانند و هستند خود را نشان می دهند یعنی مثلابحث واردات 650 میلیون یورویی
را مطرح می کنند یا دست به دامن بهانه هایی برای استیضاح وزرا یا به خیابان
آمدن علیه دولت می شوند. خب این توان آنها حد و مرزی خواهد داشت و نمی
توانند در طولانی مدت کار خود را ادامه دهند یعنی با دست خالی خیلی توان
بازی سازی ندارند و فقط سعی می کنند بازی را خراب کنند. من پیش بینی می کنم
که در همین روند بازی خراب کردن هم آنها به زودی توان خود را از دست می
دهند.

اعتماد /

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید