۲۶ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۰
کد خبر: 20774

به چه کسانی بگوییم آیت اللّه؟

برای خیلی ها شاید این سوال پیش آمده باشد که القابی که در حوزه به کار می رود بر چه اساسی تنظیم شده؟ القابی مثل «حجت الاسلام»، «حجت الاسلام و المسلمین» ،«آیت الله» و یا «آیت الله العظمی» که امروز برای اشخاص بکار برده می شود، واقعیت دینی شخصیتهاست یا سلیقه سیاسی یک جمع محدود؟

حجت الاسلام سیّدداوود افضلی در گفتاری به پاره ای از شبهات پیرامون القاب روحانیت پاسخ داد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، متن کامل این مقاله به شرح است:

برای خیلی ها شاید این سوال پیش آمده باشد که القابی که در حوزه به کار
می رود بر چه اساسی تنظیم شده؟ القابی مثل «حجت الاسلام»، «حجت الاسلام و
المسلمین» ،«آیت الله» و یا «آیت الله العظمی» که امروز برای اشخاص بکار
برده می شود، واقعیت دینی شخصیتهاست یا سلیقه سیاسی یک جمع محدود؟

آنچه هم اکنون به عنوان دستگاه روحانیت شیعه مرجعیت مذهبی جامعه شیعه
ایران را عهده‌دار است خاستگاهی دیرینه دارد. توجه به این خاستگاه ریشه‌دار
و اصیل می‌تواند ما را در شناختن هویت جامعه دینی ایران که پیوندی سترگ با
جریان تفکر اسلامی و بالاخص شیعی دارد یاری ‌رساند. اطلاق«روحانیت» و
«روحانی» بر حوزه علمی مسلمانان و بر دانشمندان اسلامی، یک اصطلاح جدید است
که ظاهراً محصول سده‌های جدید است.

روحانی و روحانیت:

فرد روحانی و تشکیلاتی به نام روحانیت در دستگاه کلیسای مسیحیت وجود داشته
و ابتدائاً آنان به این اسم موسوم بوده‌اند. بعید نیست، نامگذاری مذکور
حاصل برخورد علوم انسانی جدید با اندیشه‌های جوامع اسلامی است. پیش از آن،
کلمه عالم، علما، اهل علم و... به جای روحانی و روحانیت استفاده می‌شده
است. البته در اندیشه اسلامی نسبت بین علم و دانش با معنویت و روحانیت
دقیقاً یکسان و یکطراز بوده است. تصور مباینت و اختلاف بین ساحت علم با
ساحت معنی نیز از دستاوردهای نهضت اومانیسم در مغرب زمین است. از آنجا که
در دین اسلام و فرهنگ شیعی نیز اعتلای روح و جان بشری غایت موجودیت عالمان
دانسته شده است، نامگذاری مذکور از سوی روحانیت اسلامی و شیعی به رسمیت
شناخته شد. نهاد روحانیت مرکز انحصاری تولید علم تا قبل از تأسیس مدارس
جدید که می‌توان سرآغاز آن را تأسیس مدرسه دارالفنون توسط امیرکبیر دانست،
نهاد روحانیت، مرکز انحصاری علم و دانش در جوامع اسلامی و جامعه ایران بود.
مراکز علمی شیعه به حوزه‌های علمیه موسوم بوده‌اند. می‌توان گفت: تا حدود
صدسال پیش از این هرکس می‌خواسته است از جرگه عوام خارج ‌شود و به حلقه
دانایان و عالمان و فرهیختگان درآید تنها و تنها می‌بایست در مدارس قدیم که
از مکتب یا مکتبخانه در دوران کودکی آغاز می‌شده است شروع می‌کرد. در
مکتبخانه علوم مقدماتی و آشنایی‌های مقدماتی با قرآن و مسائل بنیادین
اخلاقی و مذهبی به کودکان آموزش داده می‌شد. از آنجا که دانش در گذشته فقط
به خاطر خود دانش فضیلت شمرده می‌شد، برخلاف جوامع امروزی که دانش و
تحصیلات موقعیت شغلی و اجتماعی او را تعیین می‌کند از خیل دانش‌آموختگانی
که مکتب را تمام می‌کردند تنها افراد انگشت شماری به حلقه درس مدارس عالی
آن روزگاران (حوزه‌های علمیه) وارد می‌شدند. یعنی آنان که حقیقتاً تشنه
دانش و معرفت بودند.

القاب و عناوین روحانیون در قدیم :

درباره نام‌ها، القاب و عناوین علما و روحانیون باید گفت که القاب جدید
تحت عناوین حجت الاسلام‌ والمسلمین، آیت الله و آیت الله العظمی و...
ظاهراً از دوران مشروطیت به بعد مورد استفاده قرار گرفته است. پیش از آن در
کتاب‌ها و نوشته‌ها هیچ‌یک از طبقات روحانیت با این القاب نام برده
نشده‌اند. بلکه عناوینی که به کار می‌رفته است معمولاً به این صورت بوده
است که برخی از آنها هنوز هم رواج دارند: شیخ: معانی مختلفی دارد، از جمله:
پیر، حکیم، دانشمند و به طور کلی عنوان احترام‌آمیزی بوده است که برای
بزرگان و اهل‌فضل به کار می‌رفته مثل: شیخ سعدی، شیخ‌الرئیس ابوعلی‌سینا،
شیخ عطار و ... از جمله برای علمای دین نیز به کار می‌رفته است. البته
گفتنی است که برای علمای دینی که از فرزندان پیامبر اسلام صلی‌الله
علیه‌وآله بوده‌اند به جای عنوان«شیخ» از لقب«سید» استفاده می‌شده است.
سید: همان طور که گفته شد برای سادات اطلاق می‌شده است مثل سیدمرتضی و
سیدرضی ملّا: صیغه مبالغه از ریشه«ملأ» به معنی«پر» می‌باشد و ملّا یعنی
کسی که پر و لبریز از علم و حکمت است. میرزا: ظاهراً مخفف امیرزاده باشد و
به ندرت برخی از علما با این عنوان ذکر شده‌اند. آقا: بسیاری از عالمان
دینی نیز با این نام خوانده می‌شوند و معمولاً با یکی از عناوین دیگر ترکیب
می‌شده است مثل: آقا شیخ...، آقا میرزا... علامه: به معنی کسی که بسیار
زیاد علم و دانش دارد. به عده کمی از علما اطلاق می‌شده که سرآمد همگان
بوده‌اند. آخوند: ظاهراً مخفف جمله«آقاخواند» است. این اصطلاح در قدیم لقب
بوده و الان به طبقه روحانی، اطلاق می‌شود. نام و القاب تعدادی از علمای
متقدم شیعی جهت آشنایی ذیلاً ذکر می‌شود: 1- محمدبن محمدبن نعمان معروف به
شیخ مفید(قرن چهارم هجری) 2- شیخ ابوجعفرطوسی معروف به شیخ الطائفه(قرن
پنجم) 3- شیخ بهاءالدین محمدعاملی معروف به شیخ بهایی 4- شیخ جعفرکاشف
الغطاء(قرن سیزدهم) 5- سیدمهدی بحرالعلوم(قرن دوازدهم) 6- آقا حسین
خوانساری(قرن یازدهم) 7- آقا جمال خوانساری(قرن دهم) 8- شیخ صدوق(قرن
چهارم) 9- سیدمرتضی و سیدرضی (جامع‌ نهج‌البلاغه) (دو برادر فقیه قرن پنجم)
10- ملاهادی سبزواری 11- ملامحمدباقر سبزواری(قرن یازدهم) 12- میرزا
محمدحسن شیرازی(تحریم کننده قرارداد تنباکو) 13- علامه مجلسی(از علمای دوره
صفویه) 14- علامه حلی(قرن هفتم) 15- آخوند ملامحمدکاظم خراسانی(از علمای
مشروطه‌خواه) ... و هزاران عالم دیگر

القاب و عناوین روحانیون در عصر امروز:

همان گونه که گفته شد القابی مانند حجت الاسلام و آیت الله و ... سابقه‌ای
طولانی ندارند و از حدود صدوپنجاه سال پیش مورد استفاده قرار گرفته است.
این عناوین، عنوان‌های رسمی و اعطایی نیستند بلکه بیشتر جنبه عرفی دارند.
لکن با همه این توصیفات یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان برای آنها تعیین کرد:
ثقه‌الاسلام: به معنی«مورد وثوق و اطمینان برای اسلام» است و معمولاً به
کسانی اطلاق می‌شود که به تازگی به کسوت طلبگی در آمده‌اند و معمولاً لباس
روحانی هم به تن ندارند. حجت‌الاسلام والمسلمین به معنی «دلیل و برهان و
راهنمای اسلام و مسلمین»: به اکثریت قشر روحانی اطلاق می‌شود که مراحل
مقدماتی تحصیلات حوزوی را گذرانده‌اند و در سطوح عالیه دروس حوزوی نیز یا
مشغول به تحصیلند و یا آن را به اتمام رسانده‌اند ولی به درجه اجتهاد نائل
نگردیده‌اند. حجت الاسلام به معنی «دلیل و برهان اسلام»: همان ارزش لقب
پیشین را دارد لکن مقداری از آن پایین‌تر است و به کسانی که تازه از مرحله
ثقه‌الاسلامی ارتقا پیدا کرده‌اند اطلاق می‌شود. آیت الله: به روحانیونی
گفته می‌شود که سطوح عالی حوزوی را به اتمام رسانده و در یک یا چند باب
فقهی صاحب‌نظر شده‌‌اند و به اصطلاح به درجه اجتهاد رسیده‌اند. این افراد
در فروع دین مجاز به تقلید از مرجع تقلید نیستند و باید از خودشان تقلید
کنند اما کسی هم نمی‌تواند از آنان تقلید کند. آیت الله العظمی: از میان
علمایی که به درجه اجتهاد می‌رسند، پس از سال‌ها تحقیق و تدریس، عده‌ای از
آنان به پختگی و تبحر علمی و صلاحیت تقوایی ممتازتری دست پیدا می‌‌کند و به
مقام مرجعیت شیعه می‌رسند که در جامعه به عنوان مرجع تقلید شناخته
می‌شوند. از این افراد با لقب آیت الله العظمی یاد می‌شود. در سده 4 قمری
عنوان ثقه الاسلام برای محمد بن یعقوب کلینی به کار رفت(دائره المعارف بزرگ
اسلامی، ج 2، ص 260) محمد بن یعقوب کلینی در نزد همه طوائف اسلامی مقبول
بود، شیعه و سنی به او مراجعه می کردند و روی همین اصل به ثقه الاسلام شهرت
یافت. او نخستین کسی است که در دوره اسلامی به این لقب اختصاص
یافت.(ریحانه الادب، ج 5، ص 79، کلمه کلینی) در سده پنج هجری قمری عنوان
«حجه الاسلام» برای امام محمد غزالی به کار رفت(دائره المعارف بزرگ اسلامی و
ریحانه الادب، ج 4، ص 237) در سده هفتم هجری قمری عنوان «محقق» برای جعفر
بن حسن حلی به کار رفت (دائره المعارف بزرگ اسلام)کتاب «شرائع الاسلام فی
مسائل الحلال و الحرام» نوشته همین محقق است و جواهر الکلام که در 43 جلد
چاپ شده، شرح همین شرایع است. در حوزه علمیه قم همین الان، محور درس خارج
فقه برخی از مراجع، کتاب شرایع است. محقق در سال 602 به دنیا آمد و در سال
676 وفات کرد. در سده هشت هجری قمری عنوان علامه و آیت الله برای حسن بن
یوسف حلی به کار رفت که معروف به علامه حلی است. این لقبها قرنها مختص همین
علماء بود. در سده چهاردهم هجری قمری کاربرد برخی از این عنوان ها برای
گروهی از فقهاء تکرار شد و رفته رفته گسترش یافت. اکنون عنوانهای ثقه
الاسلام و حجه السلام و آیت الله کاربرد گسترده ای دارد و هر کدام از اینها
نشان دهنده سطح معینی از علم فقه است. تا قرن چهاردهم هجری، فقط علامه حلی
را آیت الله می نامیدند. در اوایل قرن چهاردهم هجری نخستین بار سید
محمدمهدی بحرالعلوم آیت الله خوانده شد. چند دهه پس از آن شیخ مرتضی انصاری
و سید محمدحسن شیرازی آیت الله خوانده شدند. مورخان مشروطه، «آیت الله» را
بر آخوند ملا کاظم خراسانی و دیگران اطلاق کردند. پیش از این همه مراجع را
حجه الاسلام می نامیدند. پس از تشکیل حوزه علمیه قم توسط شیخ عبدالکریم
حائری، شماری از فقهای بزرگ که در آن گرد آمدند، آیت الله لقب یافتند و به
تدریج معدودی از آنها آیت الله العظمی نامیده شدند. (دائره المعارف بزرگ
اسلامی) بنابر آنچه گفته شد القاب و واژه گان نیز همانند بسیاری از لوازم
زندگی بشری سیر تحول داشته است و شاید راز آن در این نهفته باشد که برای
نشان دادن برجستگی یک نفر در میان افرادی که قبلا هم تراز بودند به طور
طبیعی از لقب ممتازتر استفاده می شود و این سیر هم چنان ادامه می یابد.

درجه‌های مذهبی اسلامی رایج در حوزه علمیه را می‌توان به دو بخش درجه‌های
رسمی (سطح یک، سطح دو، سطح سه و سطح چهار) و درجه‌های غیررسمی که تا حدودی
نامعین هستند (حجت‌الاسلام، ثقهالاسلام، آیت‌الله و ...) تقسیم کرد.

سطح یک طلاب و فضلاء حوزه علمیه که بر اساس مدرک صادرشده مرکز مدیریت حوزه
علمیه قم، دوره سطح ۱ را طبق برنامه گذرانده‌اند، از کلیه مزایای علمی و
استخدامی فارغ‌التحصیلان دوره کاردانی دانشگاه‌ها برخوردار خواهند بود.

اتمام سطح ۱ به طور متوسط شش سال طول می‌کشد که علاوه بر اتمام تخصصی
ادبیات عرب (صرف،نحو،معانی و بیان و بدیع،لغت،تجوید) دروس مربوط به منطق و
کلام (عقاید) و فقه و اصول فقه را هم سپری می‌کنند. کتاب روضه البهیه فی
شرح اللمعه الدمشقیه در فقه و اصول فقه مرحوم مظفر در اصول فقه از مهمترین
کتبی است که گذرانده می‌شود.

به سطح یک مقدمات هم گفته‌ می‌شود.

سطح دوطلاب و فضلاء حوزه علمیه که بر اساس مدرک صادرشده مرکز مدیریت حوزه
علمیه قم، دوره سطح ۲ را طبق برنامه گذرانده‌اند، از کلیه مزایای علمی و
استخدامی فارغ‌التحصیلان دوره کارشناسی دانشگاه‌ها برخوردار خواهند بود.
فارغ‌التحصیلان این دوره می‌توانند در آزمون ورودی مقطع کارشناسی ارشد
دانشگاه‌ها در تمامی رشته‌های علوم انسانی شرکت کنند و در صورت
پذیرفته‌شدن، ادامه تحصیل دهند.

اتمام سطح ۲ به طور متوسط حدود سه سال طول می‌کشد.

سطح سه طلاب و فضلاء حوزه علمیه که بر اساس مدرک صادرشده مرکز مدیریت حوزه
علمیه قم، دوره سطح ۳ را طبق برنامه گذرانده‌اند، از کلیه مزایای علمی و
استخدامی فارغ‌التحصیلان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه‌‌ها برخوردار خواهند
بود. فضلاء و طلاب حوزه های علمیه فارغ‌التحصیل این دوره می‌توانند در
امتحان ورودی مقطع دکترای درتمامی رشته‌های علوم انسانی شرکت کنند و در
صورت پذیرفته‌شدن برحسب تشخیص گروه آموزشی، دروس پیش‌نیاز را تا سقف تعداد
واحدهای مجاز در دو نیم سال تحصیلی بگذرانند.

اتمام سطح ۳ بدون احتساب مدت نگارش پایان‌نامه یک سال طول می‌کشد. با نگارش پایان‌نامه سطح ۳ به اتمام می‌رسد.

طلاب علاوه بر تحصیل در فلسفه و کلام و رجال و درایه و تفسیر و تاریخ
اسلام و اخلاق به طور رسمی به طور غیر رسمی به تحصیل در ریاضیات (عمدتا
هیئت که همان هندسه سطح کره است به خاطر کاربرد فقهی آن از چهار شاخه ریاضی
که عبارتند از هیئت و حساب و هندسه و موسیقی) و طب (طب اخلاطی که از لحاظ
پایه و اساس با طب اسلامی یکی است) و عرفان می‌پردازند. در فقه کتاب مکاسب و
در اصول فقه کتاب فرائد الاصول (معروف به رسائل) شیخ انصاری و کفایه
الاصول آخوند خراسانی خوانده می‌شود.

به مجموع سطح دو و سطح سه سطح عالی گفته می‌شود که با اتمام آن طلاب دیگر
امتحانات کتبی را به اتمام رسانده‌اند و پس از آن کتاب بخصوصی را خوانده و
امتحان نمی‌دهند بلکه با شرکت در درس خارج به تناسب استعداد و تحقیقی که
انجام می‌دهند تا حد اجتهاد به تحقیق و پژوهش ادامه می‌دهند.

سطح چهارپس از اتمام سطح عالی که طلاب کلیه امتحانات مبتنی بر کتبی که
خوانده‌اند را دادند برای تحقیقات و پژوهش بیشتر و آموختن روش اجتهاد و
استنباط و نظریه پردازی در علوم دینی در علاوه بر تحقیقات و پژوهش‌های فردی
در درس خارج هم شرکت می کنند.

طلاب و فضلاء حوزه علمیه که براساس مدرک صادرشده مرکز مدیریت حوزه علمیه
قم، دوره سطح ۴ را طبق برنامه از کلیه مزایای علمی و استخدامی
فارغ‌التحصیلان دوره دکتری دانشگاه‌ها برخوردار خواهند بود.

در این دوره طلاب درس خاصی را نمی‌خوانند و امتحان کتبی ندارند. بلکه به
طور دوره‌ای در مصاحبه علمی درس خارج شرکت می‌کنند (چهار دوره) و در اتمام
چهار دوره مصاحبه علمی مدرک سطح چهار را اخذ می‌کنند.

طلاب چه در مدتی که مدرک سطح چهار را اخذ می‌کنند و چه پس از آن صرفا به
تحقیق و پژوهش می پردازند و شرکت در کلاسهای درس خارج به هدف آموختن روش
اجتهاد و به نوعی تمرین عملی اجتهاد می‌باشد. دوره‌ای که طلاب در کنار
تحقیق و پژوهش روش استنباط و نظریه پردازی در علوم دینی را فرامی‌گیرند.

درجه‌های غیر رسمی

در تاریخ حوزهٔ علمیه گاه به برخی عالمان دینی که به مرتبهٔ بزرگتری از
علم و فضل در زمان خویش دست پیدا می‌کردند لقبی یا عنوانی اختصاص می‌دادند
به منظور بزرگداشت و تجلیل از مقام علمی وی. برخی از آن عنوان‌ها مشترک بود
مانند علامه و برخی ویژهٔ عالمانی دینی. حتی برخی معنی سیاسی داشت مانند
شیخ‌الاسلام در دوران صفویان.

در دوران معاصر دیگر اختصاص عنوان خاص به عالمان بزرگ رایج نیست، بلکه
تعدادی از همان عنوان‌ها که به صورت اختصاصی به کار می‌رفته‌است به
عنوان‌هایی عمومی تبدیل شده‌است که عموما متناسب با علم و سن و شان عالم
استفاده می‌شود.

از آن جهت که این القاب جنبهٔ احترام هم دارد شاگردان و افرادی که برای
بعضی از عالمان و بزرگان احترام ویژه‌ای قائل هستند از القاب بالاتر
استفاده می‌کنند در حالی که ممکن است استاد آن عالم و بزرگ درباره او از
الفاظ پایینتر استفاده کند.

در عرف ایران عموما به همهٔ روحانیان «حجت‌الاسلام» و
«حجت‌السلام‌والمسلمین»، به روحانیان مجتهد و فاضل «آیت‌الله»، به مراجع
تقلید «آیت‌الله العظمی» می‌گویند.

ثقهالاسلام

این عنوان پیشتر دربارهٔ طلابی که تازه شروع به تحصیل علوم دینی
کرده‌بودند استفاده می‌شده‌است. البته هم‌اکنون در ایران کاربردی ندارد.

در گذشته و در حدود هزار سال پیش به شخصیت‌های بارز علمی و راویان ثقهٔ
حدیث مانند شیخ کلینی ، شیخ صدوق و سایرین لقب ثقهالاسلام داده می شده و
این لقب دارای بار بالایی بوده است. همچنین در گذشته نه چندان دور لقب
آخوند به علمای بسیار بارز داده می شده مانند آخوند ملا محمد باقر مجلسی یا
آخوند ملا محمد کاظم خراسانی.

حجت‌الاسلام

این عنوان در حال حاضر به‌ویژه در ایران برای طلاب معمم به کار می‌رود.

در گذشته محمد غزالی دارای این لقب بوده است هم چنین به گفتهٔ سید حسین
نصر و حمید دهباشی، سید محمدباقر شفتی احتمالاً اولین کسی است که عنوان
حجت‌الاسلام را دریافت کرده‌است. این عنوان بعدها به روحانی معروفی از
کاشان نیز اطلاق شد، ولی پس از آن بشدت از اعتبار این عنوان کاسته شد. دلیل
اطلاق این عنوان به شفتی، نقش دوگانه او به عنوان قاضی و مفتی ای بود که
کتابی راجع به پیاده سازی دین اسلامی در زمان غیبت نوشت. به گفتهٔ مرتضی
انصاری از نوادگان شیخ مرتضی انصاری، ۲ نفر از بزرگان علماء ملقب به
«حجت‌الاسلام» بوده‌اند، یکی سید محمد باقر شفتی، و دیگری حجت‌الاسلام
اسدالله بروجردی. اما رفته رفته از جایگاه این لقب کاسته شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین

این عنوان کامل‌شدهٔ «حجت‌الاسلام» است و مانند آن برای طلبه‌های معمم
استفاده می‌شود. البته به گونه‌ای تخصصی‌تر در حال حاضر به طلابی که به
مرحله درس خارج رسیده‌اند گفته می‌شود. طلابی که در مرحله درس خارج مشغول
تحقیق و پژوهش و شرکت در درس خارج به منظور آموختن روش اجتهاد و صاحب‌نظری
در علوم دینی هستند معمولا در مورد آنها از این لقب استفاده می‌شود.

برخی فقهای دیگر نیز یافتن معیار و قاعده برای این عنوان و عناوین مشابه مانند حجت‌الاسلام و ثقهالاسلام را بی‌فایده دانسته‌اند.

قدر متیقن آن است که این عنوان به کسانی گفته می شود که در سطح بالای درس
خارج فقه رسیده اند. اما هنوز به درج اجتهاد نائل نشده اند.

آیت‌الله

این عنوان به صورت تخصصی برای کسانی است به مرتبهٔ اجتهاد (بالاترین مدرج
تحصیلی در نظام آموزشی حوزه) رسیده‌اند و توانایی استنباط علوم دینی را
دارند و در زمینهٔ علوم دینی صاحب نظر هستند گفته می‌شود.

البته سن روحانی نیز در استفادهٔ از آیت‌الله موضوعیت دارد. مثلا مجتهدان
جوان یا کسانی که تازه به میانسالی رسیده‌اند را گاه همچنان با عنوان
حجت‌الاسلام یا حجت‌الاسلام‌والمسلمین نام می‌برند، و از آنور گاه عالمانی
که به سالخورده و سرشناس ولی مجتهد نیستند نیز این عنوان اطلاق می‌شود.

کاربرد تاریخی این لقب به علامه حلی فقیه قرن هفتم هجری اشاره دارد و تا
قرن چهاردهم این لقب تنها مختص وی بود. در این دوران سید محمدمهدی
بحرالعلوم نیز از سوی برخی آیت‌الله خوانده شد و چند دهه بعد از لقب
آیت‌الله برای اشاره به فقهای دیگری چون شیخ مرتضی انصاری و محمدحسن شیرازی
نیز استفاده شد.

مورخان مشروطه برای اشاره به برخی فقهای آن دوران همچون محمدکاظم خراسانی
نیز از لقب آیت‌الله استفاده کردند و پس از تشکیل حوزه علمیه قم توسط شیخ
عبدالکریم حائری تعدادی از استادان این حوزه نیز به آیت‌الله معروف شدند.

آیت‌الله العظمی

کاربرد اصلی این عنوان در حال حاضر برای مراجع تقلید شیعه است. کاربرد این
لقب به دوران پس از آیت‌الله بروجردی بازمی‌گردد. تا آن زمان مراجع تقلید
را حجت‌الاسلام و حجت‌الاسلام‌والمسلمین می‌نامیدند و بر روی رساله‌های سید
حسین طباطبایی بروجردی، که اولین رساله عملیه شمرده می شود، نیز از این
لقب برای او استفاده شد.

کاربرد این لقب معیار رسمی ندارد ولی بر اساس عرف موجود عالی‌ترین لقب
غیررسمی است و تنها به کسانی تعلق می‌گیرد که علاوه بر اجتهاد فقهی، مقلدان
فراوانی نیز داشته باشند. به گفته آیت‌الله موسوی اردبیلی «آیت‌الله
العظمی به کسی گفته می‌شود که علاوه بر اجتهاد، جایگاه علمی برتری دارد و
در مقام افتا قرار دارد» اما مرتضی مطهری باور داشت که نباید این لقب را به
افراد عادی نسبت داد و این لقب ویژه امام زمان است و اوست که آیت‌الله
العظمی و بزرگ ترین نشانه الهی بر روی زمین است.

بنابر آنچه گفته شد القاب و واژه گان نیز همانند بسیاری از لوازم زندگی
بشری سیر تحول داشته است و شاید راز آن در این نهفته باشد که برای نشان
دادن برجستگی یک نفر در میان افرادی که قبلا هم تراز بودند به طور طبیعی از
لقب ممتازتر استفاده می شود و این سیر هم چنان ادامه می یابد. بر این اساس
اکنون که عنوانهای ثقه الاسلام و حجه السلام و آیت الله کاربرد گسترده ای
دارد، هر کدام  نشان دهنده سطح معینی از علم فقه است.

اجتهاد متجزی یعنی فرد بتواند لااقل در بعضی از ابواب فقهی، حکم دینی را
از منابع بدست آورد. البته گروهی معتقدند اجتهاد متجزی واقعیت خارجی ندارد
چرا که کسی که در بعضی از ابواب قدرت فهمیدن حکم فقهی را پیدا کند، در تمام
ابواب می تواند چنین کاری را انجام دهد.

تأیید اجتهاد مرحوم آیت الله محمد حسن قدیری به خط امام خمینی که آیات عظام اراکی وبهجت هم آن را تأیید کرده اند

فهمیدن این که کسی به درجه اجتهاد رسیده است یا نه، با توجه به آثار وی
قابل تشخیص است. آثاری چون کتب فقهی، تدریس ها، و مباحثه هایی که با
مجتهدین قطعی پیش می آید. در بین حوزویان ،سنتی هست به نام «اجازه اجتهاد».
اجازه اجتهاد اگر چه به صورت شفاهی هم مرسوم است، مثل اجازه اجتهاد مرحوم
آیت الله حائری یزدی به مرحوم آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی اما معمولاً
به صورت مکتوب ثبت می شود. این نوع اجازه اجتهاد نوشته ای است که یک مجتهد
یا مرجع تقلید به کسی که وی را امتحان کرده است و یا به اجتهاد وی یقین
دارد می دهد. این نوشته نوعاًهمراه با تعریف از درجه علمی فرد و است که پای
آن مهر مرجع تقلید یا مجتهد نقش بسته است. سنت «اجازه اجتهاد» چیزی ورای
امتحانات معمول حوزه است. یعنی هر مرجع تقلید بر اساس سبک فقهی خودش مجتهد
جدید را مورد سنجش قرار می دهد.

بد نیست بدانیم «اجازه اجتهاد» با «اجازه روایت» و «اجازه اخذ وجوهات
شرعی» تفاوت دارد. «اجازه اخذ وجوهات شرعی» همان طور که از نامش پیدا است،
اجازه ای است که یک مرجع تقلید به یک فرد می دهد تا وی از طرف او خمس و
زکات را از مقلدین دریافت کند. برای این اجازه لزوما فرد نباید حتما روحانی
باشد. مثلا امام خمینی پیش از انقلاب به دکتر ابراهیم یزدی اجازه اخذ
وجوهات داد:

«جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی- ایّده اللَّه تعالی- مجاز و وکیل از قِبَل
اینجانب می‏باشند در اخذ وجوه شرعیه از قبیل سهم مبارک امام- علیه السلام- و
سهم سادات عظام و سایر وجوه شرعیه و ایصال آنها به اینجانب؛ و مجازند خمس
از سهم مبارک امام- علیه السلام- را در اعلای کلمه حق و ترویج و تأیید
اسلام و سایر موارد مقرره شرعیه صرف نمایند. از جناب ایشان و سایر دوستان
امید دعای خیر دارم. والسلام علیه و علیهم و رحمه اللَّه و برکاته./ به
تاریخ ۱۶ شهر ربیع الثانی  – ۱۳۹۵»(صحیفه نور، ج‏۳، ص: ۸۶)

«اجازه نقل روایت» دیگر سنت قدیمی حوزه است که مربوط به نقل روایات دینی
است. یعنی یک استاد به شاگرد خود که به حدی از دقت رسیده است که می تواند
راوی یک روایت باشد، اجازه نقل روایت می دهد. این اجازه نیز به صورت مکتوب
یا شفاهی است. اگر کتاب ۴۰ حدیث امام خمینی را ورق بزنیم، می بینیم ایشان
برای نقل ۴۰ حدیث ابتدا و در حدیث اول طریق نقل روایت خود را تا مرحوم
کلینی و از کلینی تا امام معصوم(ع) ذکر می کند:«اخبرنی اجازهً، مکاتبهً و
مشافههً عدّه من المشایخ العظام و الثقات الکرام منهم….» (۴۰ حدیث امام
خمینی/حدیث اول)

حال با توجه به مطالب فوق الذکر یک ابهام بزرگ از ذهن برخی افراد حساس به
مسائل دینی خارج می شود وآن اینکه با یک محاسبه سر انگشتی روشن میشود
مجتهدی که سالهای متمادی و از سن چهارده سالگی در محضر بزرگانی ازحوزه
علمیه قم مانند آیت الله بروجردی، مشکینی، صالحی نجف آبادی،حضرت امام
خمینی(ره)، داماد، گلپایگانی، شریعتمداری، حایری یزدی، نجفی مرعشی، علامه
طباطبایی ، زاهدی و منتظری زانوی شاگردی زده و تلمذ نموده و مورد عنایت و
وثوق همگی آنان بوده است و پس از آن در سالهای پر مصیبت زندان به تعبیر
بسیار قابل تاملش از زیر عبا به چادر بیست ودودفترچه دویست صفحه ای مجموعه
ای عظیم وسترگ از برداشتهای همراه تدبرش از قرآن را ثبت وضبط نموده است و
به جامعه تشنه به معارف قرآن تقدیم نموده است، شایسته لقب آیت اللهی است .

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 260

[2] . ریحانه الادب، ج 5، ص 79، کلمه کلینی

[3] . دائره المعارف بزرگ اسلامی و ریحانه الادب، ج 4، ص 237

[4] . دائره المعارف بزرگ اسلامی

[5] . دائره المعارف بزرگ اسلامی

نظرات بینندگان

انتشار یافته: ۱

در انتظار بررسی: ۰

غیر قابل انتشار: ۲

مجتبی

|

۱۴:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۱

0

پاسخ

پس این جوری خیلی ابت الله از قبیل هاشمی رفسنجانی داریم!

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید