1
7
پاسخ
درود بر آرش غفوری
ناشناس
۰۳:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
2
5
نوشته صادقاته ای بود. واقعا این تخریب هایی که علیه جوانان اصلاح طلب میشه رو نمی فهمم. دوستان نباید بی عملی خودشون رو با حمله به عمل یه عده جوونی که هزینه هایی زیادی داده اند جبران کنند. کاری که شروع شده یه فداکاریه که بقیه اصلاح طلبا جراتش رو نداشتند. این رفتارهای غیر اخلاقی واقعا درست نیست. البته چند سال دیگه حقانیت این حرکت مشخص میشه
۰۹:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
4
تاسف برانکیز بود مباحث این ده روز، من تحت هیچ شرایطی به اصلاح طلبان رای نمیدم فهمیدم تحمل و دموکراسی فقط شعاره
علی
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
3
34
از مکافات عمل غافل نشو
چهار ماه پیش بود یه عده رو به چوب قالیبافی بودن در دانشگاه آزاد زدید.حالا سر خودتان آمده.خدا رو شاهد می گیرم که یکی- دو ماه به انتخابات بود که در یک جلسه لیدر جریان شما( ص-خ) برگشت گفت یا باید جهانگیری رو کاندید کنیم یا به قالیباف رای بدیم. مطمئنم این کامنت رو منتشر نمی کنید
پاسخ ها
مسلم
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
آقای سید حسن خمینی که اون موقع وارد گفتگو با قالیباف شده بود. اون مووقع این موضوع ایراد نداشت. اصلاح طلبا برای دفع جلیلی حتی قائل به تعامل با قالیباف بودند و سر حلقه این جریان هم سید حسن خمینی بود و کارش هم عقلانی بود و خاتمی و هاشمی هم مخالفتی نکردند. همین حسن روحانی اصولگرا حساب میشد و یه زمانی هر کی باهاش حرف میزد فحشش میدادند، اما حالا شده رئیس جمهور جریان اصلاحات. آقای گودرزی رو به خانوم شقایقی ربط ندید انقدر.
۰۱:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۵
حداقل مثبت الکی میزنید، یه جوری بزنید تابلو نشه. کمتر میزدید با مثبتای کامنتای دیگه نزدیک بود، نه انقدر تابلو. شما خیلی خوبید :)))
سبحان
۰۱:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۵
همین که این کامنتو منتشر کردند، بهترین جواب بود برات
۱۰:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
14
اصلاحات باید از اشتباهات گذشته درس بگیرد.
نیاز به این همه تجزیه وتحلیل نیست این مطالب فقط برای سهم خواهی ست.
نمیشود که این همه ادم ول صاحب اصلاحات شوند .درجریان اصلاحات عده ای قرار دارند که به هیچ جریانی وابسته نیستند هدفشان فقط منافع شخصی ست نه منافع مردمی.
اصلاحات باید با برنامه باشد نه فقط سر وصدای رسانه ای شود .
۱۳:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
تو خووبی. همه دنبال منافع شخصی هستند و فقط تو دنبال منافع مردمی
۱۱:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
تکفیر نیست مظلوم بازی هم درنیارین مدتی سرتا پای اول وآخر اصلاح طلبی رو بستید به توپ و همه رو خواستید از میدون به در کنید جای خودتونو باز کنین گفتید ما اومدیم اصلاح طلبی رو درست کنیم حالا جوابتونو که دادن میشه تکفیر ؟
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
0
6
دوست عزیز مهمترین اولویت فرستادن افراد با کیفیت اصلاح طلب چه پیر چه جوان است که متاسفانه همه از این مطلب غافل شده اند حتی مجلس ششم نیز ار نظر کیفیت افراد سطح چندانی نداشت(وقتی که یک کارگردان با نام اصلاح طلب نماینده مجلس می شد و در بزنگاه دوباره از سیاستمدار مبدل به کارگردان می گشت و امثالهم) خواهش می کنم روی این مطلب تمرکز کنید بجای دعواهای بی ثمر . فرصت اندک است اگر می خواهید تفاهمی کنید همین امروز زمان تفاهم است نه یک ساعت مانده به انتخابات مجلس
دانشجو
۱۳:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
اصلاح طلبان تند آدمای خیلی خوبی توشوون هست. اما درگیر لجبازی شدند و همین هم هدف جریان افراطیه. چون با مواضع تند اونا، جریان افراطی راحت میتونه از فضای قانونی بندازه بیرون و رد صلاحیتشون رو بگیره
اما این جوانان اصلاح طلب هم در چارچوب قانون تعریف میشن و هم بدنه تشکیلاتی گسترده دارند
مهمترین خطر برای جریان افراطی همین ها هستند. جچریان افراطی میخواد همه اصلاح طلبا تند باشن تا همه شونو بندازه بیرون و باز هم مجلس نهم رو تکرار کنه اما این تحرک جدید جوانان اصلاح طلب یا همون ندا یا هر چیز دیگه که اسماشون رو نمیدونم باعث شده که اونا به وحشت بیوفتن.
حالا افراطیون دو تا کار میتونن بکنن. اول اینکه بیان مستقیم به این جوونا فحش بدن که نتیجه اش این میشه که محبوبیت اینا بیشتر میشه و اونا تضعیف میشن
اما راه دوم که دارن انجامش میدن اینه که اصلا فحش ندن و اختلاف افکنی کنن. یعنی تنها راهی که میشه این جووونای اصلاح طلب رو زد اینه که با سیاست انگلیسیشون یه کاری کنن که بقیه اصلاح طلبا اینا رو بزنن. اما همینکارشون هم باعث شده که صدای این حزب ندا الان همه جا شنیده بشه در عرض یک هفته. یعنی چاهی که افراطیون و جبهه پایداری برای جوانان اصلاح طلب کندند، خودشوون افتادند توش و باعث جا افتادن بیشتر ندا شدند. البته بعضی از بداخلاقی هایی که این چند روز دیدیم هم همونطور که دوستان دیگه گفتند ناراحت کننده بود. امیدوارم جوانان اصلاح طلب یا همون ندا در ادامه هم وارد واکنش نشن و به تخریب ها جواب ندند. چون این نقشه جبهه پایداریه
سهرابی
احسنت بر سلام نو. خط حق و عالت همینه
۱۳:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
همه علیه ندا. واقعا که. یه گروه هم بخواد کار مفید بکنه بقیه نمیذارن. خاصیت ایرانی جماعته. اون عکس بالای مطلب برام جالب بود. از باشگاه خبرنگاران تا روزآنلاین همه علیه ندا متحد شدند. باعث تاسفه که بعضی از اصلاح طلبای قدیمی هم با اینا هم موضع شدند. ایشالله که زود به راه درست برگردند و همه با هم اصلاحات رو ببریم جلو
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
چند نصحیت دوستانه
تا آنجائیکه من می دانم هر کدام از شما جوانان یک وابستگی حزبی و تشکیلاتی به جایی دارید آیا این کار شما به نوعی دور زدن و دهن کجی به آنان محسوب نمی شود
چرا شما به جای تقویت احزاب خود و رفع اختلاف با ایجاد یک حزب جدید در این شرایط به دنبال افزایش اختلاف هستید
آیا می دانید رسانه های اصولگرا به چه شدتی به دنبال کاشتن بذر اختلاف میان اصلاح طلبها هستند
آیا از اهداف پشت پرده آقای صادق خرازی آگاهید آیا اگر پستی در این دولت برای او محیا شد ه بود باز هم ایشان به دنبال راه اندازی حزب جدید بود
پول او را با صداقت دیگران معامله نکنید و با این کار بی حاصل خود را از مدار اصلاح طلبها خارج نگردانید
تا آنجا که من می دانم خود آقای خاتمی هم قلبا با این کار شما موافق نیست
ضمنا امیدوارم که سلام نو بدور از هر گونه قضاوتی نسبت درج نظرات مخالف هم اقدام نماید
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۶
حرف شما درسته اما
برخی از جریانهای به ظاهر اصلاح طلبی بدون هیچگونه شفافیتی که خودشون رو نماینده بخش وسیعی از مردم و جوانان و در حقیقت خودشان پدر ورهبر ولیدر مردم وجوانان می دانند هم می تواند کار گروهای اصولگرای پشت پرده باشد.
شهاب
۱۴:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
نتیجه نظرسنجی کنار سایت خیلی مهمه. راجع بهش بنویسید. کاملا مشخص کرده که اکثریت حامیان اصلاحات با گفتمان ندا موافقتند و فقط یک سومشون با گفتمان قدیمی مشارکت موافقتند برای امروز. بعضی ها فقط صداشون بلنده. توهم قدرت دارند. همین توهم قدرتشون ما رو گرفتار شورای شهر اون زمان کرد که از توش احمدی نژاد دراومد. توهمشون بازم برطرف نشد و انتخابات ریاست جمهوری رو باختیم و احمدی نژاد اومد بدبختمون کرد. الانم انگار این توهم قدرت و پایگاه مردمی رو دارند. بابا لجبازی رو بذارید کنار. اصلاح طلبی واقعی یعنی چی؟ اصلاحات با زور نمیتونه بره جلو. فرقش با انقلاب اینه. اصلاحات باید با گفتگو بره جلو
سید
۱۸:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
مرسی از این یادداشت خوب که حرف دل همه ما بود٬ ما باید همواره یک دست و یک صدا باشیم هرچند که گاهی اوقات به هم نقد داریم...
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۵
دوستان پله برقی آقای خرازی هم مثل بقیه جواب نمی دهد بهتر است پیاده شید با هم بریم
ایرج
۲۱:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۶
چه شبهایی که سخت روز شد
چه روزهایی که از دور به تماشا نشستیم
بوی نفت سفره همسایه مشمئزه کننده بود
افق از دور دست می آید
بیائید با هم به تماشا بشینیم
روز وصال می آید
یادداشت آرش غفوری درباره حزب «ندای ایرانیان»
ما با هم بزرگ شدهایم
در این مقاله میگویم که چرا بسیاری از این طعن و تکفیرها ناجوانمردانه است؟ چرا انتقادها از «ندا» میتواند یک فرصت خوب برای همین دوستان باشد؟ و چرا و چگونه دوستان ما در «ندا» در رابطههایشان کم گذاشتند و چه باید بکنند تا هزینه این چالشها را کمتر کنند؟
آرش غفوری، فعال اصلاحطلب یادداشتی را برای سایت سلام نو ارسال کرده که در ادامه میخوانید:
از فردای پس از دوم خرداد ۷۶، یک «ما»ی جمعی به وجود آمد از «ما» جوانانی که با هم بزرگ شدیم، با هم به پیروزی رسیدیم، با هم شکست خوردیم، با هم شعار دادیم و با هم رقابت کردیم؛ اما هویت اصلاح طلبانهمان دست نخورده باقی ماند. جمعی از همین «ما» به روزنامهها رفتیم، بخشی عضو احزاب اصلاح طلب شدیم، گروهی در نهادهای مدنی کار کردیم و قسمتی از «ما» هم فعال جنبش دانشجویی شدیم.
گیرم که دعوا هم کردیم و همدیگر را مورد انتقاد هم قرار دادیم اما سر بزنگاهها با هم بودیم. همهمان در ۸۸ یک رای به موسوی داشتیم و خیلی از ما در ۹۲ به روحانی رای دادیم. حالا چه شده که بخشی از این «ما» در «ندا» که میخواهد حزب و تشکلی داشته باشد و باز هم به دنبال همان آرمانهای اصلاح طلبانه برود تا این حد مورد طعن و تکفیر و انتقاد قرار دارد؟ در این مقاله میگویم که چرا بسیاری از این طعن و تکفیرها ناجوانمردانه است؟ چرا انتقادها از «ندا» میتواند یک فرصت خوب برای همین دوستان باشد؟ و چرا و چگونه دوستان ما در «ندا» در رابطههایشان کم گذاشتند و چه باید بکنند تا هزینه این چالشها را کمتر کنند؟
گفتم که بسیاری از این طعن و تکفیرها ناجوانمردانه است و بخشی از آن هم متاسفانه متوجه بزرگترهای اصلاح طلب است. استدلال میکنند که بچههای «ندا» نباید مدعی چیزی باشند که نمایندهاش هستند (یا نیستند)، اینها برای انتخابات مجلس دچار «ویار اصلاحات پاستوریزه» شدهاند، اصلاحات نماینده جدید نمیخواهد – یعنی احتمالا همان نمایندگان قبلی کفایت میکنند – و این بچهها اسیر دست میشوند و شکست میخورند؛ دیر آمدهاند و زود میخواهند بروند.
یک نکته در پس تمام این طعن و تکفیرها هست که این بچهها «چه نباید بکنند»، اما کسی نمیگوید که حالا اگر جمعی قصد کاری داشت، «چه کاری باید انجام دهد». همهاش اینکه این کار بد است و آن یکی خوب نیست. پس کار درست چیست؟ و شما، همین دوستانی که این همه انتقاد میکنید چه آلترناتیوی برای کار کردن دارید؟ مگر اصلاحات چیزی جز حضور در چارچوب و مکانیسمهای رسمی همین نظام نبود؟ مگر سالها با همین استدلال، شماها کار سیاسی نمیکردید و از ما نمیخواستید که اینگونه باشیم؟ و مگر اگر امروز مشکلات غیرقانونی که برای احزاب اصلی ما – مشارکت و مجاهدین انقلاب – پیش آمده رفع شود، همین شماها به فکر مجلس آینده و انتخابات آن نیستید و در چارچوبهای رسمی موجود فعالیت نخواهید کرد؟ نگویید نه که در گذشته کردهاید و در آینده هم اگر امکانش فراهم شود همین کار را خواهید کرد. همان که اجرای بدون تنازل قانون اساسی هم نامیده میشود و اتفاقا بخشهایی از تندروها نمیخواهند که اصلاح طلبان اینگونه باشند.
آنها که در جناح مقابل نان و آبشان در دعواست، تاکید همیشه اصلاح طلبان – هم شماها و هم جوانترها – را بر قانون اساسی سانسور میکنند مبادا که پایههای استدلالیشان در نفی اصلاح طلبان مورد چالش قرا گیرد. خب، این بچهها هم همین کار را میکنند دیگر و آن، چیزی است که میراث ۱۶ و ۱۷ ساله اصلاحات است. اندیشهشان اصلاح طلبی و خط قرمزشان هم خاتمی است. دیگر یک گروه چه بگوید و چگونه خودش را تعریف کند که مشخص باشد اصلاح طلب است؟
آخر این چه استدلالی است این بچهها نمیتوانند و بازیچه و اسیر دست میشوند. گیرم که اشتباه میکنند و شکست میخورند. اما مگر در تمام طول انقلاب شماها اشتباه نکردهاید که اینگونه از امکان اشتباه دیگران آشفته میشوید؟ یک مورد و دو مورد هم نیست. نتایج آن اشتباهات شما هم به مراتب از شکست یک گروه اصلاح طلب جوان که میخواهد در آینده سیاسی کشور نقش داشته باشد بیشتر بوده است. آیا کسی آمد با بیاخلاقی شما را نفی کند که به چه حقی این اشتباهات را انجام دادید؟ کسی آمد به آن آقایی که دل تاریخ را میشکافد تا به جرم فعالیت یک نفر در ستاد یک کاندیدای دیگر – که آن هم رسمی نبود و تکذیب شد – بپرسد شما هم مگر جزو همین دار و دسته نبودید؟
از ۷۶ تا ۷۸ که راه درازی طی نشد آقای پورنجاتی. و مگر شعار اصلاحات تبدیل «مخالف به موافق نبود»؟ حالا شما موافقها را هم مخالف میخوانید؟ هرچه میخواهید میتوانید بگویید اما هویت اصلاح طلبی این جمع را که نمیتوانید انکار کنید؟ یک سیبل پیدا کردهاید به نام صادق خرازی. همهتان از رابطه خوب او با خاتمی اما آگاهی دارید و میدانید که در خیلی جاها کم نگذاشته است. تازه این جمع که فقط دیپلمات پیشین، صادق خرازی – با تمام نقاط مثبت یا منفیاش – نیست. دیگرانشان بچههای اصلاح طلبی هستند که سالها در میان شما بزرگ شدهاند و اتفاقا در عین احترامی که به شما گذاشتهاند و در آینده هم خواهند گذاشت، مزیتشان این است که حرف شنوی مطلق هم نیستند. خودشان هم رای و نظر داشتند و دارند. شما که خوب یا بد، آنها را میشناسید. این جمع که یک شبه اصلاح طلب نشده است که به قول برخی دیر آمده باشد و زود بخواهد برود. این ادعا و اتهامها ناجوانمردانه هست که هیچ، غیر اخلاقی هم هست.
این نسل جوان اصلاحطلب یک مزیت غیر قابل انکار با نسل قبلتر خودش دارد که درگیر اتهام زنی و نیت خوانی نیست. یا لااقل کمتر است. شاید به این دلیل که با ادبیات چپ به خصوص در ابتدای انقلاب بیشتر بیگانه است که اگر اینگونه نبود در جواب تک تک این جملهها میتوانست سطرها و سطرها بنویسد اما این کار را نمیکند. به یک دلیل و آن هم اینکه برخلاف بزرگ ترهایی که این جمع را با خود بیگانه میخوانند، این بچهها از دل سالهای اصلاح طلبی درآمدهاند. آنچه که میگویند و آنچه که میکنند همان است که در تمام این سالها یاد گرفتهاند. معترض ممکن است باشند اما شورشی نیستند. بر گذشته خود قیام نمیکنند که خودشان بخشی از همان گذشته هستند و میراث آن را نمایندگی میکنند. گیرم که انتقاد دارند و راه و روش متفاوتی را میپسندند، اصلاح طلبیشان اما سر جای ش باقی است.
بخش دوم انتقادهایی که از بچهها «ندا» میشود اما، توسط همین «هم سن و سالهای» خودمان است. بگذارید عینی ترش کنم و مثالی بزنم از نوشته کوتاه فیس بوکی دوست عزیزم کیوان مهرگان که به تلویح خطاب به دوستانش در «ندا» گفته بود «این ره که تو میروی به ترکستان است». و اینکه از کیوان هم مثال میزنم به این دلیل است که به صافی دل او ایمان دارم و او هم گمان نکنم که به علاقهام به خودش باور نداشته باشد.
واقعیتش این است که همانگونه که در ابتدا هم گفتم ما جوان ترهای اصلاح طلب – نسب به بزرگ ترهایمان – با هم رشد کردیم. با هم شعار «عالیجناب سرخپوش» سر دادیم، و با هم در ۸۴ و ۸۵ به هاشمی رای دادیم (من در ۸۴ به هاشمی رای ندادم اما در انتخابات خبرگان سال ۸۵ به ایشان رای دادم). با هم و بارها و بارها از خاتمی رئیس جمهور انتقاد کردیم و با هم در سال ۸۷ و پیش از میرحسین به استقبال کاندیداتوریاش رفتیم. با هم از رای دماوند او خشمگین و ناامید شدیم و با هم در ۹۲ دوباره از او خواستیم کاندیدایمان باشد.
قصد ارزش گذاری درست و غلط کارهایمان را ندارم که حتما در مواردی اشتباه هم کردیم، اما در پیروزیها و شکستها با هم بودیم و هیچ کدام بر دیگری برتری نداریم و منتی هم نمیگذاریم. اما اگر ایرادی در یکدیگر میبینیم بهتر نیست که آیا آن را صاف و صادق و رک و پوست کنده با هم در میان بگذاریم؟ و مگر پیروزیها و شکستهایمان به نام همدیگر نوشته نمیشود؟ اگر بچههای «ندا» در پیشبرد اصلاح طلبی موفق شوند مگر این پیروزی همه ماها و خوشحالی مشترکمان نیست؟ و اگر شکست بخورند مگر همهمان ناراحت و غمگین نخواهیم شد؟ چرا به جای اینکه منتقد منصف هم باشیم و اگر ایرادی میبینیم به جای آنکه آن را مستقیم با استدلال و منطق بیان نماییم، پشت یکدیگر را خالی کنیم؟ گیرم که هم دل و همنوا نیستیم، اما ایرادهای پیش روی این حرکت بچههای ندا را اگر میبینیم باید بیان کنیم و اگر فکر میکنیم که برای موفقیت آنها، پیشنهادی داریم خودمان را با خودمان، بیگانه که نمیخواهیم.
و البته یک انتقادها هم به بچههای «ندا» وارد است. این حجم مخالفتها – فارغ از درستی یا نادرستی استدلالها – از سوی خودمان یعنی از سوی بخشهایی از همین «ماها»، معنیاش این است که دوستان ما در «ندا» نتوانستهاند با تمام گروههای اصلاح طلب برای آنچه که موفقیت اصلاح طلبی میخوانند صحبت و مشورت کنند و نقد و نظر بگیرند. میگویم نتوانستهاند چون باور ندارم که نمیخواهند دیگران را همراه و یار یاور خود کنند. این کوتاهی آنهاست که اگر قرار است با حاکمیت به نقاط مشترک برسند، به طریق اولی باید بچههای خودمان را نیز همراه داشته باشند.
«ندا» حزب و گروه بسیاری از جوانهای اصلاح طلب میتواند باشد. فوقش هم نظر نیستیم و راهها و روشهای متفاوتی طلب میکنیم. در انگیزههای اصلاح طلبی و اهداف ایران دوستیمان که نباید شک کنیم؟
و نکته آخر، تمام این نقدها و حتی طردها و تکفیرها در ذات خود یک فرصت است. یک گروه سیاسی که برای آینده اصلاح طلبی دغدغه دارد و به منافع ملی میاندیشد توسط مخالفان سیاسیاش بسیار بیشتر از این نقد خواهد شد. آنچه که امروز درون جریان اصلاح طلبی جریان دارد نقدهایی است که با تمام نیت خوانیها و حرف و حدیثها، اما هنوز دلسوزانه است. همهمان میخواهیم – جوانان و بزرگ ترهایمان – که مسیر اصلاحات یک مسیر موفقیت آمیز باشد و بچههای «ندا» امروز امتحان هم پس میدهند. امتحان اینکه چگونه پاسخ این نقدها را خواهند داد، امتحان اینکه چگونه از یک چالش سیاسی درون گروهی بیرون خواهند آمد و امتحان اینکه در مواجه با آن چگونه به اخلاق اصلاح طلبانه پای بند خواهند بود.
فردا که انتخابات از راه برسد و این بار اما سایر اصلاح طلبان همراه آنها خواهند بود؛ و رقبایشان، گروههای مخالفی هستند که نقد آنها ناجوانمردانهتر، طعن و تهدیدها غیراخلاقیتر و تکفیر آنها تندتر و سختتر است. بچههای «ندا» امروز باید یاد بگیرند که چگونه و همواره منافع ملی، مسیر اصلاح طلبی و اخلاق سیاسی را قربانی یک رای و یک انتخاب نکنند. آن وقت است که میراثشان جاودانه خواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
آرمان
|
۰۲:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴