۲۶ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۰
کد خبر: 21548

قانون اعسار و «جواد گلپایگانی»

چه کسی پاسخ این پرسش را می‌داند؟

«جواد گلپایگانی»، تهیه‌کننده آثار سینمایی و یکی
از نخستین ستاره‌های تلویزیون پس از انقلاب 1357 است و بسیاری از مردم او را به
خاطر ایفای نقش «آتقی» در سریال «آینه عبرت» می‌شناسند که در سال 67 کلید خورد.

در آن سال‌ها وقتی سکانس مرگ «آتقی» در آینه عبرت
روی آنتن رفت، از روز بعد بیننده‌های این سریال به سلیقه خودشان چندین آگهی تسلیت
چاپ کردند و آن را روی دیوار معابر چسباندند و یاد این کاراکتر که محبوبیت فراوانی
داشت را گرامی داشتند.

هرچند «آینه عبرت» نزد بینندگان تلویزیون بسیار محبوبیت داشت، اما کم‌خرج بود و جواد گلپایگانی بابت بازی در آن حتی یک ریال هم دستمزد دریافت نکرد.

کاراکتر آتقی بیشتر اوقات جلیقه و زیرشلواری به
تن داشت و «حمید لولایی» برای بازی در نقش «خشایار مستوفی» در سریال «زیر آسمان
شهر» ایده لباس آتقی را تکرار کرد.

بودجه گروه سازنده آینه
عبرت در حدی بود که در برخی صحنه‌ها تنها دو بازیگر اصلی و یک
فیلم‌بردار حضور داشتند و خبری از صدابردار و گریمور یا عوامل دیگر نبود.

امکانات صحنه نیز چنان محدود بود که گلپایگانی خانه
و اتومبیل خود را در اختیار گروه گذاشت. آنها فقط یک پروژکتور داشتند که نور آن
برای سکانس‌هایی که در شب تصویربرداری می‌شد، کافی نبود.

آینه عبرت حتی سناریوی منسجمی هم نداشت و بیشتر
جمله‌های آتقی به صورت فی‌البداهه بیان می‌شد.

از آنجایی که جواد گلپایگانی چند سال در میدان
گمرک بنگاه فروش اتومبیل داشت و آن منطقه پر از معتادانی بود که زندگی رقت‌انگیزی داشتند، او برای نقش آتقی از حرکات
و رفتار و گفتار آنها الگو گرفت.

فروردین سال ۱۳۸۰ هنگامی که جواد گلپایگانی در نزیکی بهشت‌زهرا مشغول رانندگی
بود، یک تصادف زنجیره‌ای رخ داد و اتومبیل در اثر شدت برخورد روی آسفالت لغزید و
در نهایت با یک عابر تصادف کرد. مصدوم جان خود را از دست داد و چون اتومبیل بیمه
نداشت، گلپایگانی بازداشت و به زندان رفت، اما با قید وثیقه آزاد شد.

اتفاق بعدی بدتر بود. او چند روز بعد و این‌بار در
خیابان سهروردی با یک عابر خانم تصادف کرد.

هرچند خانواده مردی که در تصادف زنجیره‌ای نزدیک
بهشت‌زهرا درگذشته بود رضایت خود را اعلام کردند، اما زنی که در خیابان سهروردی با
اتومبیل گلپایگانی تصادف کرد، هرگز تصمیم نداشت که رضایت دهد و بنابراین متهم به
زندان افتاد.

«جواد گلپایگانی» از ۱۴ سال پیش تاکنون در زندان
به سر می‌برد. در زندان او را «آتقی» صدا می‌زنند و کسی جواد گلپایگانی را نمی‌شناسد.

گلپایگانی در این مدت دوبار سکته کرده، یک‌بار
قلب و یک‌بار هم مغزی... اکنون دست راست او هم بی‌حس است.

چند سال قبل «منوچهر نوذری» در یک پروژه با چند
نفر شراکت کرد تا در کیش سرمایه‌گذاری کنند. اما مدتی بعد شرکایش از کشور گریختند
و نوذری به خاطر چک‌هایی که دست طلبکاران بود، به زندان افتاد. او در نهایت به
دلیل انجام عمل جراحی قلب تخفیف مجازات گرفت و 2 سال از محکومیت او کم شد، اما در
طول ۴ ماه دوره حبس خود با جواد گلپایگانی هم‌بند بود.

خردادماه ۱۳۹۳ جواد گلپایگانی که از زندان مرخصی گرفته
بود، همراه خانواده‌اش برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری از خانه خارج شد. در حوزه
رای‌گیری خانمی که از مسوولان آنجا بود، شناسنامه او را بدون مهر زدن کنار گذاشت. گلپایگانی
که متعجب و نگران شده بود، پرسید: «شناسنامه‌ام مشکلی دارد؟َ» و آن خانم پاسخ داد:
«نه! من همان کسی هستم که 14 سال پیش در خیابان سهروردی باهام تصادف کردی! الان هم
اگر رضایت می‌خواهی، باید 12 میلیون تومان به من بپردازی.»

گلپایگانی زمانی که دفتر کار داشت، اجازه نمی‌داد
هیچ‌کسی با دست‌های خالی از آنجا خارج شود. او در سال‌های گذشته چند تن از فعالان سینما
را داماد کرده و در سال‌های آغازین پس از انقلاب که اوضاع سینما آشفته بود و اغلب
اهل سینما خانه‌نشین و بی‌کار شده بودند، دست خیلی‌ها را گرفت.

او اکنون باید 70 میلیون تومان بپردازد تا از زندان
خلاص شود، یا با پرداخت 12 میلیون تومان رضایت شاکی خود را جلب کند. اما تا وقتی
که در زندان است، نمی‌تواند هیچ پولی تهیه کند.

این هنرمند تاکنون در اوین 5 فیلم مستند ساخته و
از مسوولان زندان نیز جایزه دریافت کرده است، اما در نهایت یک روز در همان‌جا جان
خود را تسلیم می‌کند و زندگی‌اش تمام می‌شود، چون «نمی‌تواند به دادگاه اثبات کند
که پولی برای پرداخت ندارد و با تقاضای اعسار او موافقت نشده است».

با توجه به سرگذشت جواد گلپایگانی و سرنوشت مبهمی
که پیش روی اوست، یک پرسش مطرح می‌شود.

قانون اعسار برای کیست؟

برای فردی که از دو بانک خصوصی میلیاردها تومان
وام دریافت کرده و با گذشت 10 سال حتی یک ریال هم پس نداده و حتی آپارتمان‌هایی که
در رهن بانک‌ها بوده را فروخته و با لقب «مرد وام
مسکن ایران» مشهور شده و امروز آزادانه در تهران زندگی می‌کند و به کسی
پاسخگو نیست، یا هنرمندی که اجاره‌نشین است و تنها برای چند میلیون تومان 14 سال
در زندان به سر برده و هیچ امیدی ندارد که بتواند از آن رهایی یابد؟!

نظرات بینندگان

انتشار یافته: ۱

در انتظار بررسی: ۰

غیر قابل انتشار: ۰

ممد خالی بند

|

۱۱:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۵

0

پاسخ

درک شما از "مذهب سالاری مردمی " درست نیست.

همینی که هست هست!

گفته باشم من اهل خالی بندی و گول زدن بچه های دبیرستانی ودانشجویان ترم 1 و گاهی اوقات ترم 2 دانشگاهی نیستم!

من اون نیستم ! من یکی دیگه ام!

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید