حمید نجف، فعال اصلاحطلب یادداشتی را برای سلام نو ارسال کرده که در ادامه میخوانید:
تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند، تا ببینند چند ساعت دوام میآورند، حداکثر زمانی که توانستند زنده بمانند ۱۷ دقیقه بود. بار دوم موشها رو با توجه به اینکه حداکثر ۱۷ دقیقه میتوانند زنده بمانند به همان استخر انداختند، اما این بار قبل از ۱۷ دقیقه آنها را از آب گرفتند.بعد از اینکه زمانی رو نفس تازه کردند دوباره اونها رو به استخر انداختند.
حدس بزنید چقدر دوام آوردند؟
۲۶ ساعت!!!
پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که علت زنده بودن موشها این بوده، که آنها امیدوار بودند تا باز هم دستی نجاتشان دهد، رمز دوام همین بود.
هرچند که شاید این مثال چندان علمی نباشد اما معنای مهمی در خود دارد. نمیدانم اواخر دولت سازندگی بود یا اوایل دولت اصلاحات که کم کم تفکر بیمار و منفعت طلبانهای، دست بر روی رویههای قانون استخدامی در کشوربرد و آن را، نه به نفع شرکتها و موسسات دولتی و البته نه به نفع طبقه زحمتکش کارگر و کارمند بلکه به نفع اقلیتی دلال و واسطه تغییر داد.
پیدایش قارچ گونه شرکتهای اقماری پیمانکار به عنوان دلالان جدید نیروی انسانی، پولتیک جدیدی بود، برای بعضی ازمدیران چپاولگر این شرکتهای که تنها تولیدشان دست رنج کارگران بود.
این شرکتهای جدید التاسیس، تامین کننده نیروی انسانی و بعضی از کارفرمایان دولتی آن میلیاردها تومان سود حاصل از دست رنج کار گران را به جیب زدند و خود را برای همیشه به عنوان لکههایی سیاه در تاریخ استخدام کشور به ثبت رساندند. سو استفاده از شرایط بغرنج اشتغال، بساط بهره کشی هر چه بیشتر ازنیرویهای جوان و تحصیلکرده را دو چندان میکرد.
حقوق اندک و تسویه حسابهای سالانه باعث نگه داشتن تحمیلی کارمندان در یک نقطه و درجا زدن آنان به نفع بعضی ازنیروهای بیصلاحیت رسمی بود. این حربه، شاید از روز نخست به بهانه کاهش هزینههای جاری دولت، طراحی شده بود. اما اندک اندک با باز کردن مجاری جدید سو استفادهای مالی ضمن کاهش انگیزهای کاری پرسنل (که خود بسیاری از ناهنجاریهای دیگر را در دل خود داشت) منجر به افزایش هزینههای جاری دولت شد.
این شکل استثماری از بهره کشی که تا قبل از این تنها در نظامهای آپارتایدی ونژاد پرستی موسوم بود به عنوان تفکری خلاق در دولت سازندگی توسط گروهی نئو تکنوکرات، سرمایه دار بیدرد کلید خورد و در دولتهای بعدی فربه شد. کارکنانی که در غالب شرکتهای پیمانکاری و یا قراردادی جذب شرکتها و موسسات دولتی میشدند، به هیچ عنوان قادر به ارتقا خود نبودند.
از اینرو پس از سالها در جا زدن به خیل عظیم ناراضیان شغلی میپیوستند.
انان به دلیل تسویه حسابهای پایان سال همیشه در حالت ابتدایی استخدام و دریافت حداقلها قرار داشتند. حس ناامیدی و سرخوردگی به تدریج بر آنان غلبه میکرد و از پتانسیل و ظرفیتهای کاری آنان میکاست. عدم وجود مقولاتی چون رشد و پیشرفت و از همه مهمتر ارتقا شغلی به مروراز آنان مردگان متحرکی ساخت که دیگرهیچ انگیزهای برای رشد خود، سازمان و مهمتر از همه توسعه کشور نداشت.
خوشبختانه مقاومتهای ستودنی کارگران و کارمند در برابر این معضل بزرگ، دولت قبل را وادار به عقب نشینی کرد. با جمع شدن تدریجی بساط دلالان، دولت خود با بستن قرارداد مستقیم با آنان وارد عمل شد.
هر چند اینگونه قراردادها هم به دلیل تعریف موقتی بودن خود، نمیتوانست در دراز مدت پاسخگوی نیازبیش از ۷۰ درصد کارگران و کارمندان قراردادی و پیمانی را فراهم آورد، از اینرو میطلبید که تفکر جدیدی ضمن ساماندهی این وضعیت نسبت به یکپارچه سازی نیروها تنها در یک قالب مشخص اقدام نماید.
هنوز هم رد پای این دلالان در بسیاری از شرکتها و موسسات دولتی و نیمه دولتی نمایان است وزمزمههای بازگشت گودزیلا توسط نئو تکنوکراتهای اطراف آقای رئیس جمهور کم و بیش به گوش میرسد. جا دارد که جنابعالی در این ایام که به نام کارگر مزین است به جز تجلیل از ز حمات این قشر تلاشگر جامعه، سایه این دلالان و واسطههای مفت خور را از سر کارگران و کارمندان کم کرده و قاطعانه در برابر این تفکر بیمار در دولت تدبیر و امید که به جای ارتقا شغلی کارکنان قراردادی به دنبال لغو مصوبات و بخشنامهها به منظور باز گرداندن این پرسنل از قراردادی به شرکتی هستند، ایستادگی کنید.
قطعا در بین همکاران شما در وزارتخانه، کارشناسانی هستند که میتوانند ضمن بررسی علمی کارکرد و هزینه این طرح نخ نما شده گزارش جامع و کاملی را به کابینه ارائه نمایند.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
۰۸:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۵
0
1
پاسخ
درود بر شما
باز هم یکی پیدا شد که از تبعیضهای اشکار و بد بختی های جامعه کارگری بگوید
آل طیب
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۸
جناب نجف، مقالات شما خیلی خوب و نکات و مسائل مبتلا به این مردم رنج کشیده را بیان میکند. مچکریم.
حمید نجف
آقای ربیعی! امید را از آنها دریغ نکنید