خرقه (عبا): پوشش مخصوص دراویش یا عرفا بوده است که بروی دوش خود میانداختند. این پوشش مخصوص اینشان بوده و گاهی هر نفر از این شئون، خرقهای مخصوص به خود داشته که معروف بوده است. صاحب خرق، دو نوع خرقه بخشی داشتهاند. یکی از این انواع، زمانی صورت میپذیرفته که عارف یا درویش، میهمان موجهی به محضرش میرفته وعارف، به یادگاری، خرقه خود (اصلی) را به او میداده است این خرقه بخشی، یعنی اوج احترامی که برای این فرد قائل میشدند. دومی زمانی رخ میداده است که عارف یا درویش؛ شاگرد خود را پرورش یافته (دانش آموخته) میدیده و او را سزاوار اهدای خرقه میدیده است و معنای این کار، یعنی شاگرد مستحق لقب درویش یا عارف میشده است. گاهی نیز صاحی خرقه، تکهای از خرقه خود را بریده و به بعضی از افراد جهت نشانه یا تبرک میداده است. که کارشناسان معتقدند خرقه بخشی، صرفا به همین نوع سوم اطلاق میشود (بریدن تکهای از عبا) و دو نوع اول، عبا بخشی اطلاق میشود.
عمامه: این پوشش در ابتدا عمومی بوده و امروزه کاملا مختص روحانیون میباشد. گاهی علما و روحانیون بزرگ در گذشته، برای اعلام عصبانیت و انزجار خود از مطلبی، یا حادثه و رخدادی، و یاخبری از وقوع رویدادی نابهنجار، عمامه خود را بر زمین میزدند. این رفتار یعنی اوج عصبانیت روحانی از یک رویداد؛ که شاگردان و مریدان مرجع را نسبت به وخامت اوضاع، مطلع میکرده و موضع گیری عمومی را موجب میشده است.
چفیه (کوفیه): یک نوع شال یا سربند رایج سنتی مردان عرب بوده است. چفیه به عنوان سربند استفاده میشود تا از سر و چشم دهان آنان در برابر آفتاب و شن محافظت کند. در هشت سال دفاع مقدس و به دلیل کاربرد چند جانبه چفیه در جنگ (حدود ۳۰ کاربرد)، این پوشش نیز جنبه نمادین پیدا کرد و پس از جنگ نیز باقی ماند به گونهای که امروزه، چفیه بخشی حالت نمادین پیدا کرده است. استفاده از چفیه در منظر عمومی، نشان از اعتقاد و دلبستگی به ۸ سال دفاع مقدس و فرهنگ بسیجی-بعنوان گروهی که بیشترین استفاده را از چفیه میکردند- میباشد همچنین وجه نمادین دیگر چفیه، بخشیدن چفیه به دیگران است. چفیه رهبری، چفیه شهیدان، چفیه سرداران و جانبازان جنگ که گاهی مشاهده میشود به افراد بخشیده میشود. این چفیه بخشی نیز، نشان از احترام ویژهای است که صاحب یا صاحبان چفیه، برای گیرنده چفیه قائل هستند و نصیب هر کسی نمیشود.
چادر (سرانداز زنان): چادر نیز در ایران جنبه نمادین پیدا کرده است. نمادینترین جنبه چادر، از سر کشیدن ان است. در گذشته، زنان خانواده، برای جلوگیری از مردان خانواده، در اقدامی که به نظر انها زشت و قبیح و ناپسند بوده است، مردان را به این رفتار، تهدید میکردهاند به بیانی سادهتر، به مردان خانواده خود (پسر یا شوهر و...) میگفتهاند که، اگر فلان کار را انجام بدهی، چادر خود را در کوچه از سر بر میدارم! و چون مردان نسبت به این قضیه (بیچادری زنان خانوادهشان در منظر عمومی) حساسیت داشتهاند از انجام ان کار صرفنظر میکردهاند.
شال: شال نیز به پارچهای تقریبا بلند اطلاق میشود که در گذشته، مردان به کمر میبستهاند که حاکی از امادگی فرد برای انجام کاری بوده است-اصطلاح شال و کلاه کردن که نشان از اماده شدن فرد برای انجام کاری مهم میباشد-البته در اکثر مناطق ایران، به دلیل تغییر پوشش، استفاده از شال منسوخ شده است لیکن در همان مکانهای معدود نیز، بستن شال، نشان از عزم فرد برای انجام کاری مهم میباشد.
استفاده از کراوات، دستمال (یزدی)، بستن یا نبستن دکمههای پیراهن و... نیز حالتی نمادین پیدا کردهاند که هر کدام، بیانگر پیامی نمادین میباشد که بدلیل عدم فراگیری این نمادها، از پرداختن به انها پرهیز میکنیم.
نتیجه: در تمام موارد فوق، میتوان رگههایی از کاربرد سوم البسه (شان و منزلت) را مشاهده کرد. به بیان سادهتر اینکه، تمام رفتارهایی که به انها اشاره رفت جریانی از بالا به پایین را مشاهده میکنیم. یعنی این پوشش افراد بزرگ است که صاحب منزلت و اعتبار است و همین بخشش یا حرکت بزرگان بوده است که به البسه، حالت نمادین بخشیده است وگرنه خرقه یک فرد عادی، فاقد اعتبار بوده و در صورت بخشیدن به فرد دیگر نیز، حالت نمادین به خود نمیگرفته است!
کاوه بهلولی
البسه و جنبه نمادین آن در ایران
کم و بیش واژههایی از قبیل کلاه از سر برداشتن و یا خرقه بخشیدن و... را شنیدهاید که همین موارد، بخشی از وجوه نمادین یک لباس میباشند لذا در این بخش به ترتیب به این وجوه میپردازیم
کاوه بهلولی قشقایی یادداشتی را برای سلام نو ارسال کرده که در ادامه میخوانید:
استفاده از اقسام لباس، نظرات فراوانی را در طول تاریخ برانگیخته که گاهی این نظرات همسو و گاها نیز ناهمسو، و بعضا نیز متضاد است. اما همه نظریه پردازان در چند مورد اتفاق نظر دارند اول اینکه لباس، انسان را از سرما و گرما و برف و باران حفظ میکند. دوم اینکه در جهت پوشش شرمگاهها وحفظ عفت وشان به کمک میکند. سوم اینکه به انسان آراستگی و زیبایی و وقار میبخشد. همین ترتیب نیز در تاریخچه استفاده از لباس، رعایت میشود یعنی اینکه در ابتدای استفاده انسانها از لباس، صرفا جنبه حفاظتی مد نظر بوده و سالها، بلکه قرنها بعد، جنبه اراستگی و تفاخر را به خود میگیرد. در این مقال، منظور از لباس، تمام پوششها از قبیل پیراهن، شلوار، شال، کلاه، عمامه و عبا، چادر (سرانداززنانه) و... میباشد. پس از دوره سوم استفاده از لباس (آراستگی و تفاخر)؛ وجه دیگری نیز به استفاده از لباسها اضافه شد که از نظرگاه کارشناسان، مغفول مانده است و آن وجه نمادین لباس میباشد یعنی اینکه لباس میتواند نقشی نمادین ایفا کند که هیچ ارتباطی به کارویژههای قبلی لباس ندارد. البسههایی از قبیل عبا، کلاه، شال، خرقه، عمامه، کفش و این اواخر نیز چفیه...
کلاه: کلاه از سر برداشتن، نمادی برای احترام و تکریم طرف مقابل میباشد. به بیان دیگر، زمانی که فردی در مقابل دیگری ایستاده و کلاه را از سر برمیدارد به نشانه اوج احترامی است که برای طرف مقابل قائل میشود. البته در افواه عمومی کلاه گذاشتن یا از سر برداشتن به معنای فریب دادن افراد نیز به کار میرود که این موارد، جنبه اصطلاحی داشته و نمادین نیستند. نمادین به این معنا که یک رفتار، بیانگر یک معنا باشد.