سعید جعفری
مواضعی که یک شبه دگرگون شد
پیش
از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری تقریبا مشخص شده بود که جریانهای مختلف
سیاسی کجای داستان قرار دارند. حداد، قالیباف و ولایتی ذیل ائتلاف پیشرفت
یا همان 1+2 گردهم آمده بودند و ائتلافی قائم به خودشان اما با اتیکت
اصولگرایی را سامان داده بودند و به همراه سعید جلیلی که ورژن رادیکالتر
این جریان به شمار میرفت به عنوان نامزدهای طیف موسوم به اصولگرا یا همان
راست سنتی در نزد افکار و اذهان عمومی شناخته میشدند. آن سوی دیگر ماجرا
نیز دو کاندیدا حضور داشتند دکتر محمدرضا عارف که با پرچم اصلاحات به میدان
آمده بود و دیگری حجت الاسلام حسن روحانی که اصلاح طلبی را بعنوان وجه
تسمیه سیاسی خود نداشت اما رویکردها و منش و گفتمان اش تنه به تنه اصلاحات
می زد و در صورت بندی سپهر سیاسی به اردوگاه اصلاحات تعلق داشت. در این
میان محسن رضایی هم در مقام کاندیدایی نسبتا مستقل در این کارزار حضور
یافته بود.
پس از کنار رفتن دکتر عارف به نفع روحانی و حمایت سید محمد خاتمی و هاشمی
رفسنجانی از کاندیداتوری شیخ دیپلمات تقریبا جای هیچ شک و تردیدی باقی
نماند که دکتر حسن روحانی، یگانه نامزد اصلاح طلبان در این انتخابات است.
در حالی که اصولگرایان با 3 نامزد قالیباف، جلیلی و ولایتی به کازرار
انتخابات پا گذاشتند و تا اینجای کار همه چیز شفاف و عیان بود. برخی
رسانههای اصولگرا هم تا پیش از برگزاری انتخابات با خط کشی آشکار و با
وضوح بسیار دکتر روحانی را مورد شماتت قرار داده و از وی و عملکردش در
مسئولیت های مختلف ایرادات فراوانی می گرفتند . تا اینجای کار حداقل مشخص
بود که هر جریان کجای این قصه ایستاده است اما با پایان انتخابات و اعلام
نتایج، رویکردهای جالبی از سوی برخی اصولگرایان به منصه ظهور رسید.
عملکردهایی که شاید بتوان مصادق بارز آن را در یک کلام خلاصه کرد « فاتحان
روز شنبه» آنان که فارغ از تمامی آن فعل و انفعالات پیشین در فردای پیروزی
دایه مهربانتر از مادر شده و با تمام قوا سعی در مصادره به مطلوب پیروزی
روحانی داشتند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی ورزیدند و جز انتساب شخص
وی به اردوگاه خود سعی در مصادره گفتمان اش هم داشتند. حجت الاسلام شجونی
روحانی را گزینه دیگر اصولگرایان خواند، حسین شریعتمداری این نتایج را شکست
اصلاح طلبان دانست و البته نمایندگان شریف اصولگرای مجلس که روحانی را
عضوی از خود و از خانواده اصولگرایان دانستند.
به هر ترتیب تاریخ تمام مواضع اصولگرایان را ثبت کردهاست و افکار عمومی
بهترین قاضی برای رصد نظرات و باورهای پیش و پسا انتخاباتی آنان است.
اذهان عمومی به خوبی میداند چه جریاناتی به استقبال رد صلاحیت هاشمی رفته و
تمام سعی خود را در این راستا بهکار بسته بودند و احتمالا جامعه به خوبی
میتواند حمایتها و رفاقتهای آیت الله هاشمی و دکتر حسن روحانی را به یاد
آورد.
به هر ترتیب هاشمی عدم احراز صلاحیت شد و روحانی ماند. روحانی با حمایت
هاشمی و خاتمی ماند. روحانی با انصراف عارف ماند. تمام تخریبهایی که علیه
روحانی به راه افتاد، باعث شد تا همانند سال 76، دورترین گزینه به جریان
اصولگرایی به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب گردد و به نظر میرسد جامعه و
افکار عمومی به آن بلوغ فکری لازم رسیده که فارغ از هیاهوها بهترین قاضی
روندهای سیاسی و نظرات جریانهای سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا باشد.
بدیهی است دکتر حسن روحانی به رغم تمام شایستگیهایش، بدون حمایت آیت الله
هاشمی و سید محمد خاتمی نمیتوانست به عنوان رئیس دولت یازدهم جمهوری
اسلامی انتخاب شود. همانطور که شیخ دیپلمات میگوید هفته آخر شرایط به شکل
عجیبی تغییر کرد و روحانی که در نظرسنجیها در رده دوم، سوم و حتی چهارم
قرار داشت، در جهشی ناگهانی توانست تمام رقبا را کنار بزند و اکثریت آرا را
در همان دور اول به خود اختصاص دهد.
اما پس از پایان این کارزار، بزرگواران اصولگرا روشهای مختلفی را برای
توجیه عدم توفیق و نادیده گرفتن حقیقت در پیش گرفتند. گروهی روحانی را یک
اصولگرای متعصب خواندند که فاصله مشخصی با اصلاح طلبان دارد، برخی دیگر هم
از همان ابتدا، اصلاح طلبان را تهدید کردند که دنبال سهم خواهی نباشند و
اجازه دهند روحانی خود کابینه را انتخاب کند. دستهای دیگر هم که از همان
ابتدا شمشیر را از رو بستند و گفتند اگر چنین شود چنان خواهیم کرد و در
مقابل اقداماتی که مقبولمان نیست سکوت نخواهیم کرد و ...
اما سوال اینجاست در شرایطی که اصلاح طلبان با انصراف عارف جملگی پشت
روحانی قرار گرفتند، اصلاح طلبانی که با نامه خاتمی تصمیم گرفتند نام حسن
روحانی را روی تعرفه رای بنویسند، در پی سهم خواهی هستند؟
به نظر میرسد دوستان اصولگرا قواعد بازی را فراموش کرده اند و شاید هم
ترجیح میدهند اینگونه رفتار کنند. در شرایطی که اصلاحطلبان پیروز
انتخابات هستند و اصولگرایان با وجود 4 گزینه قطعی نتوانستند حتی نیمی از
آرای کل مردم ایران را کسب نمایند، چگونه از سهم خواهی اصلاح طلبان سخن به
میان میآورند؟ در شرایطی که نامزد اصلاحطلبان توانسته رای اکثریت مطلق
جامعه را کسب نماید، چگونه میتوان همکاری با روحانی را سهمخواهی آنان
تلقی کرد؟
از طرف دیگر، حتی اگر چنین نبود و روحانی یا هر کس دیگری بدون حمایت اصلاح
طلبان پیروز انتخابات لقب میگرفت، آیا میتوانست از پتانسیل بالای
مدیریتی و اداری آنها بیبهره باشد؟ آیا مشکلات نه چندان کم تعداد کنونی که
عموم نامزدهای اصولگرا در کمپین انتخاباتی خود بر جدی بودن این معضلات
تاکید داشتند، در اثر مدیریت اصلاح طلبان حاصل آمده است؟ آیا این دوستان،
همانی نیستند که هفت سال از هشت سال اخیر را به جد پشت آقای احمدی نژاد
ایستادند و هیچگونه انتقادی از ایشان و عملکرد دولتشان را بر نتافتند؟
اصلاح طلبان همیشه بر محور اخلاق مداری باقی ماندند و هرگز خود را به
جریان، فرد یا شخصی تحمیل نکردند و رصد رفتارهای امروز آنان موید همین مطلب
است که پس از اتمام انتخابات آقای روحانی را تنها گذاشتهاند تا ایشان با
فراغ بال و طیب خاطر همکاران چهار سال بعد خود را برگزیند. واقعیت داستان
اینجاست که در شرایط کنونی این دوستان اصولگرا هستند که آنطور دیگر رفتار
می کنند.
با مطالعه منطقی و منصفانه عملکردها طی دو دهه اخیر، واضح و مبرهن است که
حضور اصلاح طلبان در دولت آینده، نه یک سهم خواهی که یک حق و وظیفه است.
کارنامه روشن مدیریتی و بهبود اوضاع معیشتی و اجتماعی مردم در دوران هشت
ساله دولت آقای خاتمی خود به تنهایی گویای این شایستگی است. از طرف دیگر
اگر بخواهیم در مقام مقایسه عملکرد دولت محمود احمدی نژاد را که طی هشت
ساله اخیر با حمایت بی چون و چرای اصولگرایان همراه بوده است، برآییم؛
همانطور که مهندس ترکان اشاره کرد، در دولت جدید باید سربازان جای خود را
به ژنرالها بدهند و مدیران میانی به جایگاه خود بازگردند.
با وجود تمام فضای تخریبی که پیرامون فعالیت اصلاح طلبان پیش و پس از
انتخابات در فضای سیاسی کشور موج میزند، به نظر میرسد اصلاح طلبان نباید
وقعی به اقدامات نخ نما شده اینچنینی بنهند و بدون توجه به تلاشهای
مذبوحانه محکوم به شکست دوستان اصولگرا، آقای روحانی را در رفع و رجوع
مشکلات به جا مانده از مدیریت اصولگرایی یاری رسان باشن د
و از سوی دیگر اصولگرایان خیر اندیش و واقع نگر نیزکه در پیروزی کاندیدای
اعتدال نقش داشتند نگذارند که وجه این طیف با تندروی های برخی بیش از این
مکدر شود. نکته ای که خیر عمومی هیچ کس در آن نیست.
/خرداد نیوز