مصائب شهدا کربلا تا هنگام شهادت امام حسین(ع)

خروج امام حسین(ع) و یاران از مکه

حضرت
امام حسین(ع) و یاران باوفایشان در شب یکشنبه ۲۸رجب
سال ۶۰ه.ق از مدینه به سوی مکه رهسپار شدند
و در شب جمعه سوم شعبان به مکه رسیدند.

آن
حضرت با یاران همچنان برای یک قیام بزرگ بر ضد حکومت طاغوتی یزید،زمینه سازی می
کردند و با گروه ها و افراد تماس می گرفتند،تا اینکه آن حضرت و یاران در روز هشتم
ذی الحجه(روز ترویه)سال ۶۰ه.ق از مکه به سوی عراق روانه
شد،بنابراین امام حسین(ع) و یاران حدود ۹۵روز در مکه اقامت نموده اند.

امام
حسین(ع) در ایام آغاز ذی الحجه احساس خطر کرد،چرا که بیم آن می رفت دژخیمان مخفی
یزید آن حضرت را دستگیر کرده و به شام نزد یزید ببرند،آن حضرت خانه ی خدا را طواف
کرد و میان صفا و مروه سعی نمود و از احرام بیرون آمده،و احرام حج را به عمره
تبدیل نمود،زیرا نمی توانست حج را تمام کند،امام در روز هشتم ذی الحجه سال ۶۰با
خاندان و فرزندان و شیعیانی که به او پیوسته بودند از مکه به سوی عراق،بیرون آمد و
هنوز خبر شهادت حضرت مسلم(ع) به او نرسیده بود،زیرا حضرت مسلم(ع) در همان روزی که
آن حضرت از مکه بیرون آمد،خروج کرد.

هنگام
بیرون آمدن از مکه،کاغذی طلبید،و این نامه ی مختصر را برای بنی هاشم نوشت:

"بنام
خدا:نامه ای است از حسین بن علی به بنی هاشم،اما بعد هرکس به من پیوست کشته خواهد
شد و هرکه بازماند به پیروزی(و رستگاری معنوی و فوز شهادت)نخواهد رسید. "

وصیت نامه ی حضرت امام حسین(ع)

حضرت
امام حسین(ع) هنگام حرکت به سوی عراق،وصیت نامه ای نوشتند و به برادرشان محمد
حنفیه دادند،در این وصیت نامه پس از اقرار به یکتایی خداوند مهربان و صدق نبوت
پیامبر اکرم(ص) و اقرار به حقانیت معاد چنین آمده است:

" من از روی خودپسندی و گردنکشی و فساد
و بیدادگری،قیام نکرده ام،بلکه برای اصلاح امت جدم و شیعه ی پدرم علی بن
ابیطالب(ع) حرکت کردم.

هرکس
دعوت مرا بپذیرد،پس سروکارش با خدا است،چه آنکه حق از آن خدا است،و هرکس دعوت مرا
رد کند،شکیبایی می نمایم،تا خداوند میان من و این گروه به حق داوری کند و او
بهترین داور است.

برادرم!این است وصیت من به تو،پیروزی از طرف
خدا است،بر او توکل می کنم و به او بازگشت می نمایم."

آن
گاه امام حسین(ع) نامه را پیچیدند و پایان آن را با انگشتر خود مهر فرمودند و به
برادرش دادند.

خطبه امام حسین(ع) هنگام خروج از مکه

حضرت
امام حسین(ع) یک روز قبل از خروج از مکه خطبه ای برای یاران خواندند که به خطبه ی
" الموت "معروف است،در آخر این خطبه آمده:

"
هرکه می خواهد تا خون دل خود را در راه ما نثار کند و آماده ی حرکت است،همراه ما
کوچ نماید که من فردا صبح به خواست خداوند مهربان کوچ خواهم کرد. "

دل های مردم کوفه و شمشیرهایشان!

حضرت
امام حسین(ع) همراه بستگان و یاران از مکه به سوی عراق،منزل به منزل حرکت کردند،از
مکه به تنعیم،صفاح،ذات عرق،خزیمه،زرود،حاجز،ذو حسم،ثعلبیه،شقوق،زباله،بطن
العقبه،شراف،بیضه،رهیمه،قادسیه،عذیب،قصر بنی مقاتل،روستاهای کربلا و خود کربلا.

در
مسیر راه حوادث و گفتگوهایی بین آن حضرت و افراد مختلف واقع شد،و آن حضرت در هر
فرصت مناسب،مردم را به یاری و پیوستن به نهضت دعوت می کردند.

یکی
از مطالبی که امام حسین(ع) در برخورد با افراد بدست آوردند این بود که امام اطلاع
یافتند که دل های مردم کوفه با ایشان است ولی شمشیرهایشان بر ضد ایشان است،و هنوز
ایمان مردم کوفه در سطح عالی نیست که آن ها را به صورت مجاهد شیفته ی شهادت
درآورده باشد.مثلا

در منزلگاه "صفاح "(چند فرسخی مکه
)فرزدق که از کوفه می آمد،با امام ملاقات کرد،امام حسین(ع) از او پرسیدند: در کوفه
چه خبر؟ او در پاسخ حضرت امام حسین(ع) گفت:

"دل
های آن ها با تو است،ولی شمشیرهایشان با بنی امیه
است و قضا و تقدیر از طرف خدا است."

حضرت
امام حسین(ع) فرمودند:راست گفتی،همه چیز از طرف خدا است و هر روزی دارای شانی
است،و اگر قضای الهی بر مراد بود حمد و شکر خدا را بجا می آوریم وگر نه کسی که
نیتش حق است و باطنش را تقوی فرا گرفته،باکی بر او نیست."

در
منزلگاه "ذات العرق " امام با بشربن غالب ملاقات کرد و از او پرسید چه
خبر؟او نیز گفت:

"شمشیرها
با بنی امیه است و دل ها با تو است. "

در
منزلگاه "عذیب الهجانات "(نزدیک قادسیه)امام حسین(ع) با طرماح بن عدی و
همراهان او ملاقات کرد،و از او پرسید:چه خبر؟آن ها نیز همان پاسخ بالا را دادند با
این تفاوت که:اعیان و اشراف کوفه به ابن زیاد پیوسته اند و اموال خود را در اختیار
او نهاده اند و بر ضد تو آماده شده اند،ولی سایر مردم دل هایشان با شما است اما
شمشیرهایشان بر ضد شما برهنه شده است. "

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید