سلام نو – سرویس اجتماعی: دیروز عصر در حالی که اهالی سیاست پیگیر مواضع رییس جمهور جدید بودند و مردم بازیهای فوتبال و والیبال را دنبال میکردند یک خبر بهتآور و ناگهانی باعث شوک جامعه، به خصوص اهالی رسانه، شد.
برخی خبرنگاران و رسانهها عصر دیروز گزارش دادند که اتوبوس حامل خبرنگاران که برای بازدید از تونل کانی سیب به آذربایجان غربی سفر کرده بودند، در نزدیکی نقده واژگون شده است. بر اساس گزارش حلال احمر ۳۱ خبرنگار در این حادثه حضور داشتند که دو نفر آنان به علت شدت جراحات وارده درگذشتند.
تلخی و زهر کشنده این خبر وقتی بیشتر شد که نام دو خبرنگار کشته شده اعلام شد. مهشاد کریمی، خبرنگار سرویس محیط زیست ایسنا و ریحانه یاسینی، سردبیر ایرنا ۲۴ دو نفری بودند که در این حادثه درگذشتند. ریحانه یاسینی زندگی مشترک خود را دو سه سالی بود که آغاز کرده بود و مهشاد کریمی نیز پس از آماده کردن خانه جدید، قرار بود سه روز دیگر جشن عروسی خود را برگزار کند.
همه چیز به همین سادگی و تلخی تمام شد. یک زندگی تازه در ابتدای راه پایان یافت و زندگی دیگری شروع نشده به آخر خط رسید تا تلخی کشنده این حادثه چند برابر شود.
تنها ساعاتی بعد از این حادثه بود که مسئولان مختلف کشوری به درگذشت این دو خبرنگار واکنش نشان دادند. از رییس جمهور تا وزیر امورخارجه و از رییس سازمان محیط زیست تا رییس مجلس همه و همه نسبت به حادثه رخ داده ابراز تاسف کردند و در گذشت دو خبرنگار جوان را به جامعه رسانهای و خانواده آنها تسلیت گفتند، اما واقعیت این است که این لیست بلند بالای تسلیت برای هیچ کس تسلی بخش نیست.
مسئولین احتمالا با خود فکر میکنند یک پیام تسلیت، دستور پیگیری ماجرا و احتمالا یک قطعه قبر در قطعه نامآوران اقداماتی در خور برای تقدیر از خبرنگاران تازه درگذشته و جامعه رسانهای است، اما واقعیت این است که چنین نیست.
احترام واقعی به مهشاد کریمی، ریحانه یاسینی و ۲۹ خبرنگار دیگر این بود که وقتی برای یک پروژه دسته چندم دولتی به آذربایجان غربی دعوت شدند به جای اتوبوسی که پر از نقص فنی بود و حتی ترمز نداشت یک اتوبوس درست و حسابی وظیفه جابهجایی آنان را به عهده میگرفت.
احترام واقعی به خبرنگاران این بود که برخی مسئولان استان با بیمبالاتی از عادی بودن چنین حوادثی سخن نمیگفتند و رییس سازمان محیط زیست با آن شکل و شمایل بیخیال و آن زبان بدنِ غیرمحترمانه در برابر خبرنگاران آسیب دیده حاضر نمیشد.
احترام واقعی به اهالی رسانه آن است که به خاطر هر گزارش و نقدی شکایت و فشار پشت سرشان نباشد، کاری که رییس مجلس نه تنها با خبرنگاران بلکه حتی با کارتونیستی که پرتره او را روی جلد سازندگی کشید نیز انجام داد. محمدباقر قالیباف به خاطر گزارش دستکاری بودجه نه تنها از مدیر مسئول، سردبیر و خبرنگار روزنامه سازندگی، بلکه از هادی حیدری که پرترهای رئال از روی یکی از عکسهای او کشیده بود نیز شکایت کرد!
آن وقت امثال قالیباف یا عیسی کلانتری انتظار دارند پیام تسلیت آنها تسلی بخش جامعه خبری باشد؟ مسئولین انتظار دارند خبرنگاران از یاد ببرند که همیشه نگاه بالا به پایین، بدترین امکانات رفاهی و بیشترین فشارها نصیب آنها میشود و حقوق صنفی آنها توسط همان کسانی که برایشان پیام تسلیت میدهند لگد مال میگردد؟
واقعیت این است پیام تسلیت نوشتن، به خصوص برای اهالی سیاست، کار سادهای است. پیام تسلیتهایی که حتی برای دشمنان هم نوشته میشوند و عموما نه توسط خود سیاستمدار و مدیر بلکه توسط مسئول رسانهای او تهیه میشود تا فردای روزگار نگویند او نسبت به یک حادثه بیتفاوت بوده است.
از طرف دیگر امید چندان به بهبود شرایطی که منجر به این حادثه شد نیست که اگر امیدی به بهبود و عیب یابی بود، پس از ماجرای دلخراش اتوبوس دانشگاه آزاد باید در کل کشور نسبت به ناوگان فرسوده اتوبوس کشور سختگیری بیشتری میشد. اگر این اتفاق رخ میداد اتوبوسی که باعث مرگ این دو خبرنگار و آسیب جدی برخی دیگر شد از رده خارج شده بود و این حادثه رخ نمیداد.
مهم این است که مهشاد کریمی و خندههای جاندار و حضور دلگرم کنندهاش دیگر در ایسنا نیست، ریحانه یاسینی و آن تعهد مثال زدنی و ذهن خلاقش دیگر در ایرنا نیست و جامعه رسانهای ایران دو روزنامهنگار خوش آتیه و محیط زیست ایران دو مدافع پرشور را از دست داد، آن هم درست در روزهایی که محیط زیست ایران از تهران تا ارومیه و خوزستان به مدافعانی چنین پرشور، صادق و خلاق نیاز دارد.
بعد از چند روز داغ این دو جوان از خاطر مسئولین میرود و تلخی بیپایان آن با خانواده آنها و همکارانشان میماند؛ آن چنان که یاد شهدای رسانه در مزار شریف و فاجعه سقوط سی-۱۳۰ همیشه در قلب اهالی رسانه باقی ماند. به جز این یادِ روشنی بخشی چیزی تغییر نخواهد کرد. روز از نو و روزی از نو میشود، نگاه مسئولین به خبرنگاران تغییر نمیکند، فشار روی آنها کم نمیشود و حادثههایی چنین غیرمسئولانه همیشه در کمین اهالی رسانه باقی میماند. البته احترام خبرنگار، این رکن چهارم دموکراسی واجب است و رعایت میشود، اما پس از مرگ دلخراش و در پیام تسلیت مسئولینی که عموما مسئولیت پذیر نیستند!
نظر شما