گزارش تحلیلی سلام نو/
انتخابات مجلس؛ فرصتی استثنائی برای اصلاحطلبان/قسمت اول
شرایط به مانند آن است که اصلاحطلبان در مقابل دروازه خالی قرار دارند و فقط کافیست با ضربهای آرام توپ را به گل بفرستند، اما اصولگرایان نیز بیکار نخواهند نشست و هرچه داشته باشند را به کار میبندند تا بتوانند توپ را از دروازه خود دور کنند و بازی مجلس را به رقیب واگذار نکنند.
سرویس سیاسی-مهدی جعفری: فضای
پراتفاق سیاست ایران مملو از وقایع به هم پیوستهای است که هر کدام
میتوانند نقش موثری در زندگی تک تک افراد جامعه داشته باشند. ریاست جمهوری
بیش از آنکه به خاطر اختیارات و تاثیرش در ساختار سیاسی ایران حائز اهمیت
باشد، از آن جهت مورد توجه است که کسی که به ریاست جمهوری میرسد به نوعی
نماد کشورمان تبدیل میشود. اما در عمل اگر دقیق بنگریم درخواهیم یافت که
اختیارات و تاثیرگذاری مجلس شورای اسلامی در زندگی آحاد جامعه چیزی کم از
ریاست جمهوری ندارد.
طبیعتا هر شهروند ایرانی که زیرکانه به مسائل
جاری نگاه کند، متوجه اهمیت مساله انتخابات مجلس آتی خواهد بود. در حال
حاضر هرچند قوه مجریه با رای مردم از جناح بدسابقه اصولگرا گرفته شده اما
هنوز صداهایی متفاوت از مطالبات اساسی مردم از مجلس شنیده میشود. به واسطه
شرایط سیاسی خاص سال 90 و عدم حضور اصلاحطلبان و مشارکت نه چندان بالای
مردم در انتخابات پیشین مجلس، ترکیبی که امروز کارت ورود به بهارستان را
دارد چندان پایگاه اجتماعی محکمی ندارد و به همین جهت است که ندایی که از
بهارستان شنیده میشود، چندان با خواستههای اصلی مردم تطابق ندارد.
برگهای برنده اصلاحطلبان برای انتخابات آتی مجلس
انتخابات
آتی مجلس به نوعی متفاوت از چند دوره گذشته خواهد بود. به نظر میرسد که
اصلاحطلبان با عزمی جدی در این انتخابات شرکت خواهند کرد و در این میان
عواملی چون موارد زیر نیز به موفقیت آنان کمک خواهد کرد:
1- افت شدید پایگاه اجتماعی اصولگرایان: طی
8 سال گذشته که دولت و مجلس کاملا در اختیار اصولگرایان بود، با توجه به
سابقه ناموفقی که در کشورداری از خود به جای گذاشتند، اکثریت جامعه از آنان
گریزان شده است. این مساله در انتخابات ریاست جمهوری پیشین نیز کاملا
هویدا بود. حتی محمدرضا باهنر نیز در سخنرانی اخیر خود به این نکته اشاره
کرده که یکی از عوامل رایآوری روحانی در انتخابات پیشین، تلاش مردم برای
جلوگیری از پیروزی کاندیداهای اصولگرا بوده است. عملا عملکرد 8 سال گذشته
اصولگرایان، حداقل تا چند سال آینده یک عامل قوی برای کاهش رای آنان در
انتخابات گوناگون خواهد بود. همچنین عملکرد افراطی برخی از اصولگرایان در
مجلس نیز باعث کاهش بیشتر آرای آنها در انتخابات آتی مجلس و عزم بیشتر
اقشار مختلف جامعه برای رای دادن به اصلاحطلبان خواهد شد. طبیعتا در این
شرایط بخش زیادی از این رای کاسته شده، به سبد اصلاحطلبان ریخته خواهد شد.
2- احیای اعتماد به نفس حامیان اصلاحات: با
وجود آنکه فضای سیاسی کشور و خصوصا حال و هوای حامیان اصلاحطلبان پس از
پیروزی روحانی تغییر کرد و نفس تازهای به بدن جمعی آنها دمیده شد، به نظر
میرسد که بدنه اجتماعی اصلاحطلبان با پیروزی در انتخابات اخیر، اعتماد به
نفس دو چندانی پیدا کرده است. پیش از این همواره یکی از عوامل موثر بر
شکست یا پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات، میزان مشارکت هواداران آنها و به
نوعی مقدار موفقیت اصلاحات در به پای صندوق رای کشاندن حامیانش بود. با
گذشت از تجربه 24 خرداد، اقناع حامیان اصلاحات امری سهلالوصولتر به نظر
میرسد. به صورت کلی میتوان وجود رابطه مستقیم بین میزان توفیق
اصلاحطلبان و میزان مشارکت مردم در انتخابات را یک سنت سیاسی در فضای کشور
دانست.
3- گردش آراء خاموش به سمت اصلاحطلبان: همواره
در ادوار مختلف انتخابات، بخشی از آرایی که به صندوقها ریخته میشد نه با
نیت پیروزی یک جناح خاص، بلکه با هدف صرف شرکت در انتخابات به صندوق ریخته
میشد. از آنجاییکه این قشر از رایدهندگان اغلب بصورت حرفهای سیاست را
دنبال نمیکنند، متاثر از تبلیغات برخی مراکز خاص رایشان به سمت اصولگرایان
ریخته میشد. این امر در انتخابات سال 84 و 88 نیز به وضوح در تشکیل بخش
اعظمی از رای کاندیدای اصولگرایان یعنی محمود احمدینژاد مشاهده شد. اما
شاید این هنر حسن روحانی بود که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر بخش عمدهای
از آرای معروف به خاموش به سبد اصلاحطلبان ریخته شد. به نظر میرسد که در
انتخابات آتی مجلس نیز تاثیر این چرخش آراء خاموش به سمت اصلاحطلبان را
حداقل در شهرهای بزرگ مجددا مشاهده کنیم.
4- تقویت جایگاه خاتمی و هاشمی: برگ
برنده دیگر اصلاحطلبان برای پیروزی در انتخابات آتی مجلس نیز وجود
شخصیتهای محبوبی چون حجتالاسلام سید محمد خاتمی و آیتالله اکبر هاشمی
رفسنجانی در جناحشان است. انتخابات 24 خرداد هر چه بود باعث شد که در نهایت
به محبوبیت این روسای جمهور سابق افزوده شود. حال اصلاحطلبان با داشتن
این دو سرمایه سیاسی میتوانند با صرف استفاده از تصویر آنها در بالای لیست
انتخاباتیشان حجم قابل توجهی از آرا را به دست آورند. گفتنیست که وجود
همین مساله نیز یکی از عواملی خواهد بود که از تشتت نیروهای اصلاحطلب در
آن زمان جلوگیری خواهد کرد و آنها را به سمت اجماع راحتتر سوق خواهد داد.
شرایط
به مانند آن است که اصلاحطلبان در مقابل دروازه خالی قرار دارند و فقط
کافیست با ضربهای آرام توپ را به گل بفرستند، اما اصولگرایان نیز بیکار
نخواهند نشست و هرچه داشته باشند را به کار میبندند تا بتوانند توپ را از
دروازه خود دور کنند و بازی مجلس را به رقیب واگذار نکنند.
* در
بخش دوم و سوم این نوشتار که منتشر خواهند شد، به تاکتیکهای
مقابلهای اصولگرایان و مخاطراتی که اصلاحطلبان را در این راه تهدید
میکند پرداخته میشود.
اخبار مرتبط
انتخابات مجلس؛ فرصتی استثنائی برای اصلاحطلبان/قسمت سوم
انتخابات مجلس؛ فرصتی استثنائی برای اصلاحطلبان/قسمت دوم
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
صاحبی
|
۱۲:۱۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۴
1
6
پاسخ
بسیار عالی بود. البته بهتره روی مخاطرات تمرکز بیشتری بشه. اصلاح طلبان باید حواسشون رو خوب جمع کنند.
علی
۱۷:۳۵ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۴
0
3
بنظرم اول باید ی فکری به حال رد صلاحیت هایی که رخ میدهد کرد
درسته مردم به اصلاح طلبها رای میدهنداما اگر رد صلاحیت بشوند چی؟؟؟
بیشترباید نگران شورای نگهبان بود
احمد
۲۱:۳۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۴
2
با انتخابات آزاد و شفاف می توان به پیشرفت کشور امید وار شد پس انتخابات آزاد..
ابوالفضل داروغه
۲۲:۲۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۴
شتر در خواب بیند پنبه دانه
کور خوندید.
ما اصولگراها و حزب الهی ها با برنامه ای منظم و جامع و متقن یقینا بیشترین کرسی های مجلس را نصیب خود خواهیم کرد.از اکنون ترس بر اندام کثیف اصلاح طلبان افتاده است.
دکترحاتمی
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۵
سخنی بااصولگرایان
درحالت کلی درکشورهای اسلامی درحال گذاربه دمکراسی مثل ترکیه،لبنان،مالزی،اندونزی و...2جریان عمده سیاسی وجوددارد:1-اصولگرایان2-اصلاح طلبان.
اصولگرایان شامل عناوین مختلفی مثل محافظه کاران،راست گرایان،اقتدارگرایان،سنت طلبان وتعدادقلیلی نیزبنیادگرایان(اصولگرانما) هستند.
اصلاح طلبان شامل عناوینی مثل دمکراسی خواهان،نواندیشان،روشنفکران،تجددطلبان،ملی گراها،تغییرطلبان وچپ گرایان هستند.
اصولگرایان خواستاردخالت بیشتردولت دراقتصادوامورزندگی مردم(مثل گشت ارشادونوع پوشش مردم) هستند،آنهامحدودیت درآزادیهای سیاسی واجتماعی وبین المللی راطلب می کنندودین ومدرنیته راتقابل هم می دانند.
اصلاح طلبان خواستارکاهش دخالت دولت دراقتصادوامورزندگی مردم هستند،آنهاآزادیهای سیاسی واجتماعی راحق مردم می دانندومصمم به همزیستی دین ومدرنیته هستند.
درایران همه جریان های سیاسی ازسرمایه های نظام هستنداّماگروه کوچکی ازهردوجریان تندرووافراطی بوده وبرای کشورهزینه ایجادمی کنند.
تندروهای جریان اصلاح طلب عمدتا"دوگروه هستند.یانگاه انقلابی،تغییرات سریع درسیاست هارامی طلبند ویاطرفدارتحریم انتخابات یاقهرازسیاست هستند،دردوره دولت اصلاحات شعارعبورازخاتمی را می دادندولی چون اصلاح طلبان به آنهامیدان مانورنمی دادنداغلب آنهاپس ازبحث وگفتگومعتدلترشدندوحکمیت آقایان هاشمی،حسن خمینی،ناطق نوری،خاتمی وعارف راپذیرفته اند.
تندروهای جریان اصولگرا به دوگروه تقسیم می شوند1-بشدت محافظه کارندوهیچگونه تغییری رادرسیاستهاقبول ندارند2-میخواهندبازوروفشار اهداف انحصاری خودراپیش ببرند.متاسفانه دربرخی نهادهامثل مجلس،صداوسیما،دستگاه قضایی،شورای نگهبان ونهادهای امنیتی رخنه کردندوبرای حفظ منافع خودازقدرت سوءاستفاده وجریانهای دیگرراحذف می کنند.برخی ازاصولگرایان رای مردم رازینتی می دانندواعتقادبه انتخابات آزادندارند.
مجلس نهم یکی ازنهادهایی است که درنتیجه ردصلاحیت گسترده کاندیداهای اصلاح طلب واصولگرایان میانه رو(اعتقادبه تغییرات جزئی)شکل گرفت وهمانطورکه ملاحظه می شودتندروهای آن مجلس بدون استدلال کارشناسی درمقابل دولت اعتدالی می ایستندومیخواهنددولت رازمین گیرکنند.
ابزارتندروها،کاسبی سیاسی ازبرخی واژهای مبهم مثل فتنه گری،انحرافی،ضدنظام،ضداسلام و...است تابدین ترتیب رقبای سیاسی خودراحذف نمایندوقدرت انحصاری خودراحفظ کنند،بعبارتی طیف افراطی اصولگرایان که دراقلیت هستندازواژه هابعنوان ابزارکسب وکارسیاسی استفاده می کنند.
ناگفته نماندخلاءقانونی ناشی ازعدم تعریف قانونی این واژه هابه اصولگرایان تندروکمک می کندتادرفضای ابهام،به میل خودواژه هاراتفسیرکنندو به هراقدامی حتی فعالیتهای خودسری مثل حادثه22بهمن 1391قم وحمله به شخصیتها و...دست بزنند.
خردگرایان واعتدالیون دربرخوردباافراطیون نهایت سعه صدروتدبیررابخرج دهند.
راهکارتقویت عقلانیت وکاهش افراط گری درجریان اصولگرا
1-اتحادواجماع همه نیروهای ترقی خواه ونخبگان اصولگراوهمکاری بانخبگان مستقل واصلاح طلب براساس منافع ملی یعنی ریشه کنی فقر،لغوتحریمها،ثبات سیاسی واتحادملی.
2-حمایت ازاستفاده ازظرفیتهای بجای مانده قانون اساسی مثل اصل59مبنی بربرگزاری رفراندم درمسائل ملی که باعث انسجام ملی می شود.
بنظرمی رسددردوزمینه اترژی هسته ای واتفاقات88نیازبه رفراندم باشد.
3-جدیت برای ورودبه انتخابات مجلس دهم جهت تقویت بدنه کارشناسی وعقلانیت در مجلس بعدی .
انفعال خردگرایان باعث تقویت تندروهامی شود.بایدرضایت توده های مردم راجلب کردتاتندروهاازاحساسات توده های جامعه سوءاستفاده نکنند.
نیروهای اعتدالی اصلاح طلب واصولگرابرای تصاحب حداقل80کرسی مجلس دهم برنامه ریزی کنندتااقلیت قوی بابدنه کارشناسی توانادرمجلس دهم تشکیل دهند.
4-ترتیب دادن مناظره وبحث وگفتگوباطیف های مختلف جهت تمرین دمکراسی وبالابردن آستانه تحمل.
5-اصلاح قوانین بخصوص قانون انتخابات(برگزاری انتخابات الکترونیکی)،استفاده ازنخبگان همه جریانهادرمدیریت صداوسیما،دستگاه قضایی وشورای نگهبان،علنی کردن مذاکرات شورای نگهبان،تعریف جرم سیاسی و...
6-متشکل سازی جریان اصولگراباحکمیت آقایان ناطق نوری،کاظم جلالی،مطهری،ولایتی،علی لاریجانی،قالیباف ومحسن رضایی برای انسجام بخشی به سیاستگذاریهای این جریان .
دوستان اصولگرانیازبه جذب یاتربیت نیروهای معتدل وخردگرای بیشتری دارندالبته اصلاح طلبان نیزبایدمراقب تندروهاباشند،کشورتوان تحمل ماجراجویی ازجانب هیچ جریانی راندارد.
7-طیف اصولگرایان حامی آیت ا...مصباح یزدی وآقای احمدی نژادنیزبایددرصحنه سیاسی حضورداشته باشندوشرایط برابرقانونی برای همه جریانهافراهم شود.
حذف یاانفعال یاانزوای هیچ گروهی به نفع نظام نیست.
8-قوانین دستگاههای نظارتی طوری اصلاح شودکه هیچ گروهی نتواندازرانت های سیاسی واقتصادی حکومت استفاده کند.ردصلاحیتهادرانتخابات رانت سیاسی واقتصادی ایجادمی کندوباحذف نیروهای کارآمدبه افراطیون میدان می دهد.