سجاد خداکرمی

جامعه‌محوری شرط کام‌یابی موج‌نو اصلاحات

باید متوجه بود ظرف تحقق آنچه که از اصلاح‌طلبی منطبق با سیاست‌ورزی جامعه‌محور گفته شد تقویت جامعه‌ مدنی و در راس آن احزاب خواهند بود تا الگویی متوازن از اینگونه سیاست‌ورزی امکان تحقق یابد.

سجاد خداکرمی، فعال اصلاح طلب، یادداشتی برای سلام نو ارسال کرده است که متن یادداشت به شرح زیر است:

پیروزی رئیس‌جمهور روحانی با هم‌یاری اصلاح‌طلبان و شخصیت‌های اعتدال‌گرا که به بازگشت برخی چهره‌ها و فعالین اصلاح‌طلب به عرصه کار اجرایی انجامید و همچنین تا اندازه‌ای محدود شدن فضای امنیتی پیش از آن و گشایش‌هایی در فضای سیاسی کشور و یا به تعبیری تسهیل کار سیاسی و تحقق بخشی از خواست فراگیر کمک به سیر تبدیل فضای امنیتی به فضای سیاسی مجموعه دلایلی‌اند برای کثیری از اصلاح‌طلبان که با جدیت به «آینده» و این‌که «چه باید کرد؟» بیندیشند. همین مساله موجی‌نو در میان اصلاح‌طلبان برپاکرده و منجر شده تا شخصیت‌های گوناگون اصلاح‌طلب در ارتباط با چگونگی حرکت اصلاحات در این فصل از سیاست کشور به اظهار‌نظر بپردازند که البته هر‌ یک به تعبیری از این اتفاق یاد می‌کنند اما آنچه که می‌تواند فصلی مشترک حد‌فاصل این تعابیر باشد سر بر آوردن «موج‌نو اصلاحات» است.

آن‌گونه که به نظر می‌رسد انتخاب انواع الگوهای سیاست‌ورزی توسط اصلاح‌طلبان بر دو مبنای «سیاست‌ورزی جامعه‌محور» و «سیاست‌ورزی پارلمانتاریستی» است. این در حالی‌ست که برای بسیاری مجموعه اتفاقات منتهی به انتخابات ۹۲ و همین‌طور سال‌های نه‌چندان دور یادآور ارزش سازماندهی مدنی و همچنین لزوم ارتباط نزدیک سیاسیون با خواست‌های جامعه خویش است.

«اصلاح‌طلبی جامعه‌محور» از آن دست ابداعات وا‍ژگانی جوشیده از تب‌ و ‌تاب و شعار‌ زدگی انتخاباتی نیست که خاصیت و ماهیتی تبلیغی داشته باشد، بلکه از دل مجموعه تجارب و تحلیل‌های واقع‌گرایانه در طی ۱۷ سال گذشته برامده و اهمیت و لزوم هرچه بیشتر کاربست آن احساس شده و نمونه‌هایی از توجه و نه الزاما کاربست کیفی آن نیز در سالیان گذشته هویداست. تجربه‌های چندباره طی این سال‌ها مکررا ظرفیت انباشت اجتماعی را به‌رخ کشیده و همچنین میزان و امکان تحقق این الگو از سیاستورزی را در دسترس قرار داده است.

اما الگویی چون سیاست‌ورزی پارلمانتاریستی منجر به انحصار کنش‌سیاسی در بین گروه‌های قدرت و عدم به کارگیری سیاست‌ورزی با کلید طلایی اصلاح‌طلبی جامعه‌محور می‌شود، الگویی از سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه که در‌پی عمومی شدن امر سیاست است و همچنین در پی سازمان‌دهی به نیروهای علاقه‌مند و پی‌گیر در جامعه در قالب انجمن‌ها، احزاب، سندیکا‌ها و دیگر تشکل‌ها است که در صورت تحقق موجب خواهد شد در جامعه دست‌های پراکنده‌ایی که میل به شدن و آفرینش تغییر در جهت بهبود اوضاع کنونی و در یک کلام تلاش برای تحقق توسعه در کشور را داشته باشند دیگر در شرایط پراکندگی، ضعف نظری و همچنین ضعف در عمل منسجم که مانع از تحقق ارادهٔ آن‌ها‌ست قرار نگیرند.

بدون شک سیاست‌ورزی جامعه‌محور دارای وجوه ممیزه‌ای با روش‌های پارلمانتاریستی و صرف عمل سیاسی در عرصه قدرت است که برای اصلاح‌طلبان این گونهٔ دوم ثابت کرده پیشبرد اهداف اصلاحات و توسعه همه جانبه کشور تنها از دریچه حضور در عرصه‌هایی چون دولت و مجلس امکان‌پذیر نبوده، بلکه باید توجه داشت که لزوم حضور در حاکمیت و تعامل با آن و یا مساله‌ای مانند انتخابات به عنوان یک عامل لازم و تاثیر‌گذار در کنار دیگر عوامل تعریف شود یا به عبارتی این گفتمان برای پیشبرد اهداف خود نگاه ابزاری به مساله‌ای چون انتخابات داشته و ابزار انتخابات را در راستای نیل به اصلاح‌طلبی جامعه محور به کار گیرد، تعبیر ی از سعید حجاریان زاویه روشن‌تری از این مساله را می‌نمایاند، آنجا که او معتقد است: «جز با گسترش پایگاه‌های اجتماعی و توانمند سازی تشکیلاتی می‌سر نخواهد بود و در چارچوب‌های نخبه‌گرایانه و چشم‌اندازهای صرفاً انتخاباتی ممکن نخواهد شد». همچنین اگر خود را به زمان حال محدود نکرده و برگ‌هایی از تاریخ معاصر کشورمان را ورق زنیم می‌توان دید که در درازای ۱۳۰ سال گذشته نیز همه تلاش‌های اصلاح‌طلبانه با سیاست‌ورزی‌های پارلمانتاریستی به شکست انجامیده‌اند. بزرگانی چون میرزا تقی خان فراهانی و دکتر محمد مصدق کم و بیش اصلاح‌طلبانی بودند که با وجود فروغ بسیار در پیشبرد فرایند اصلاحات ناکام ماندند، اما در این دوره طولانی هسته‌های اصلی قدرت در حاکمیت که رودرروی اصلاحات و در ضدیّت با آن قرار داشته‌اند هر بار در برابر سیاستی که مبنای عمل به آن تکیه بر حضور و مشارکت مردم بوده خود را مجبور به عقب نشینی دیده‌اند.

در زمان حاضر اصلاحات بیش از پیش خود را واجد زمینه‌ها و مخاطبان بسیار می‌بیند و همچنین با توجه به اینکه شرایط کشور از نقطه‌ منفی فاصله گرفته و در شرایطی قرار دارد که به زعم برخی می‌توان از آن با عنوان نقطه‌ «نه منفی نه مثبت» نام برد، امکانی فراهم است برای به فعلیت درآمدن نیاز جدی جامعه‌محوری در بطن سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه و اینکه وجه جامعه‌محور حرکت اصلاح‌طلبی در مسیری هموار‌تر به سمت تحقق در حرکت قرار گیرد. حال شرایط به گونه‌ایست که می‌توان با توجه به درس‌های شگفت از گذشته و استفاده از توان درخور فعالان اصلاح‌طلب به خصوص جوانان در راستای کام‌یابی موج‌نو اصلاحات البته به شرط سیاست‌ورزی جامعه‌محور قدم‌های بلندی برداشت.

با این همه باید متوجه بود آنچه که از سبک سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه جامعه‌محور گفته شد در حالی چهره زیبایی از خود می‌نمایاند که در طول حرکت مورد پایش قرار گرفته تا به صورت توده‌گرایانه و عمل اجتماعی صرف نباشد، در عین حال باید برای پایداری و استحکام این الگو از سیاست‌ورزی با کمک نخبگان سیاسی اصلاح‌طلب محمل و بستری برای نهادمند شدن آن فراهم گردد و به موازات آن کمک به سامان دادن افکار و مشخص کردن تمایز‌ها با دیگر روش‌ها و الگوهای سیاست‌ورزی در جهت همراه ساختن هرچه بیشتر گروه‌ها و افراد دارای تعلق به استمرار اصلاح‌طلبی به انجام رسد. دیگر نکته قابل توجه در این راستا آن است که نخبگان سیاسی خود نیز نیازمند توجه ویژه به جامعه‌شناسی سیاسی هستند تا در این مسیر به درک و عمل صحیح نزدیک‌تر شوند، امری مغفول در حوزه‌ نظر و عمل سیاسی که لازم می‌نماید تا هرچه بیشتر مورد توجه و تقویت قرار گیرد. در ‌‌‌نهایت برای نیل به توسعه از دریچه اصلاح‌طلبی جامعه‌محور باید توأمان فضای قابل اتکا، تعریف شده و نهادمند مقتدری برای جامعه مدنی و سیاست در عرصه عمومی و تقویت استحکامات اجتماعی در عین تلاش در راستای تقویت استحکامات سیاسی در عرصه قدرت مهیا شود.

موکدا باید متوجه بود ظرف تحقق آنچه که از اصلاح‌طلبی منطبق با سیاست‌ورزی جامعه‌محور گفته شد تقویت جامعه‌ مدنی و در راس آن احزاب خواهند بود تا الگویی متوازن از اینگونه سیاست‌ورزی امکان تحقق یابد و صد‌البته بخش مهمی از این مساله در گرو همت عالیه اصلاح‌طلبان و اقمار آن‌ها در یک سو و دیگر سو ساکنان اعتدال‌گرای دولت است.

با این همه نباید از نظر دور داشت که سر رسیدن فصل سرد اصلاحات و به اغما رفتن آنچه در این یک سال دوباره نیمه‌جانی گرفته و موجب برخاستن موجی‌ نو شده با بهره نبردن از نیروهای اجتماعی و عدم سازماندهی و انسجام آن‌ها نزدیک خواهد بود. سیاست‌ورزان اصلاحات و همچنین زعماء قوم باید در کنار درک لزوم استحکام رابطه حسنه با حاکمیت از این واهمه داشته باشند که تکالیف اجتماعیشان را در این گذر فراموش کنند و همچون تبی تند به عرق بنشینند که از همین گذر دیری نخواهد پایید تا جرقهٔ به حاشیه رانده شدنشان را به دست خود خواهند زد و هر چند ناخواسته اما به یک تعبیر جاده بازکنی برای بازگشت دوباره افراطیون خواهند شد.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید