۱۵:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
25
نکته مهم در اظهارات ایشون خودشیفتگی مفرط و عیانه . اگر دقت کنید همیشه ایشون خیر مطلق و دیگران شر مطلق هستند . ایشون عقل کل و دیگران ناقص محسوب شدند . کلا از ادبیاتشان که بشدت هم از نظر تاریخ منقطع و گزیده گویی مطالبه خوشم نمیاد .
۰۵:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۲
نون بازاره دیگه بعضی ها را این جور می سازه
۱۷:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
27
آقای بادامچیان پرونده شما وحزبتان بخوبی برای مردم روشن است که ازاول انقلاب تاکنون چه خیانتهائی که نکرده اید بااین مطالب تبرئه نمیشوید
ایرانی
۱۷:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
30
اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید و تاریخ را تحریف نکنید.
۰۹:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۷
اگر هم نمی توانید آزاده باشید انسان باشید واگر باز هم نمی توانید حداقل ساکت باشید.
۱۷:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
26
آقای بادامچیان این روزها خیلی تاریخ میگوید. میشود ایشان لطف کرده در مورد نقش فعال گروهشان در کودتای 28 مرداد هم توضیحاتی بفرمایند؟
۱۸:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
15
هر کی ندونه همه میدونن که جنابعالی از نظر وضع مالی در چه وضعیتی هستی...در مورد مخالفت آیت با موسوی بهتره یادت بیاد که آیت بعنوان مخالف موسوی حرف زد ولی در جواب آیت و بعنوان موافق شخص مقام معظم رهبری از موسوی دفاع کرد .کم دروغ بگو جناب بادامچیان موتلفه!!!!
جزایری
۱۹:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
6
این راست میگه، چون من خودم اونجا بودم! منظور امام دقیقا" موافقین میرحسین بودند!
حسن ب
۰۰:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۷
18
این جماعت ریاکار و دورو کشورداری مهندس موسوی در زمان جنگ را از یاد برده اند.صبوری ایثار اخلاص تعهد قانونمداری و...گوشه ایی از ویژگیهای این انسان پاک وبااخلاق است
رضا
۰۳:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۷
17
جناب بادامچیان امام به شما نگفتند قبول داریم شما میتوانید نانوائی را اداره کنید بشرط اینکه متعهد بشید نان مردم را اجر نکنید
بیابی
۰۹:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۷
49
درود بر همه ی مردان آزاده جهان من جمله مهندس موسوی تا کور شود چشم حسود
۱۸:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۳۰
موسوی چراغ پروردگاریست که با پف سگان خاموش نمی شود
۱۹:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۳۱
خدا عاقبت همه رو به خیر کنه ...
فارض
۱۵:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۲
2
ببینید پس از آنهمه اصرار خبرنگار آخرش حاضر نشد بگوید منظور امام چه کسی یا کسانی بوده اند! به هرحال باید به ایشان گفت: جناب بادامچیان! افراط در این گونه خود ارضائی های سیاسی، عاقبت خوشی نخواهد داشت!
سامیار
۱۹:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۲
7
موسوی زنده باد خاتمی پاینده باد
بادامچیان در توضیح گفته امام درباره شما یک نانوایی را هم نمیتوانید اداره کنید :
امام به کسانی که مقابل میرحسین بودند این جمله را نگفتند!
اسدالله بادامچیان این روزها بیش از گذشته گفتوگو میکند و در سخنهایش به بازخوانی تاریخی میپردازد که اختلافنظرهای بسیاری درباره اش وجود دارد!
اسدالله بادامچیان این روزها بیش از گذشته گفتوگو میکند و در
سخنهایش به بازخوانی تاریخی میپردازد که اختلافنظرهای بسیاری درباره اش
وجود دارد! داستان گفتوگوها و جدال لفظی او با مسیح مهاجری، مدیرمسول
روزنامه جمهوری اسلامی نیز در چند روز گذشته، زمینهساز بسیاری از حواشی
پیرامون این دو فعال سیاسی بوده است.بادامچیان هم اکنون از شیخهای
دنیادیده موتلفه به شمار میآید که پا به پای سئوالهای خبرنگارها میآید و
با دقت تمام ذهنیتهای خود و روایتهای تاریخیاش را به کمک حافظه جزئی
نگری که دارد بیان میکند.در جریان یک گفتوگوی مفصلتر و در ادامه بحث
طولانی و مفصلی که بر سر مسایل کشور با وی داشتیم پرسشهایی مطرح شد که
پاسخهای صریحی از وی گرفت.این پرسشها عموما از اختلاف نظری که با مسیح
مهاجری داشت آغاز شد و با تحلیل حوادث و اتفاقاتی که در سالهای ابتدایی
انقلاب افتاده بود، به پایان رسید.او در این گفتوگو روایت خودش را از یک
جمله مشهور امام خمینی (ره) بیان میکند؛
شما
بارها درباره مدیریت آقای موسوی در دوران جنگ و... صحبت کردهاید اما گویا
هرچه جلوتر میرویم لحن صحبتهایتان صریحتر شده؟ قبول دارید؟
احتمالا
منظور شما پاسخ من به آقای مسیح مهاجری است. با این وجود هربار که من در
باره هرکسی نه فقط آقای موسوی صحبت کردهام هم نقاط منفی را گفتهام و هم
نقاط مثبت را! درباره پاسخ به آقای مهاجری هم که ایشان بدون این که اسم
بیاورند آدرس میدهند و تهدید میکنند و من همانطور هم که گفته بودم، ابتدا
از این حرفها خندهام گرفت وبعد تعجب کردم و سرانجام متاسف شدم. بارها هم
گفته ام اگر چیزی درباره من هست که میخواهید بگویید، خوب بگویید! من چیزی
برای رو کردن ندارم که بخواهید رو کنید! من در حزب جمهوری اسلامی بعد از
مسولیتهای مختلفی که داشتم نه حقوق گرفتم، نه امتیازی گرفتم! با آقای
بهشتی کار میکردیم. عشقم آقای بهشتی بود و تا لحظه شهادت هم در کنارشان
کار کردم.
در
جمله مشهور امام درباره میرحسین موسوی که مدتی بسیار زیاد نشر و بازنشر
میشد، با این مضمون که کسانی که در برابر شما ایستادهاند توان اداره یک
نانوایی را هم ندارند، امام (ره) چه کسانی را نقد میکردند؟
امام
این جمله را به بعضی از مخالفان موسوی میگفتند نه ما! دوستان اصلاح طلب
ما – البته آن زمان اصطلاحات فرق میکرد، یک زمان خط بنی صدر بود، یک زمان
خط بازرگان و یک زمان خط میرحسین و... – از این فرصت سوءاستفاده کردند و]
با توجه به اینکه امام جامعه مدرسین را از ارائه لیست برای انتخابات مجلس
در آن دوره نهی کردهبود[ گفتند که منظور امام جامعه مدرسین است و اینها
اسلام آمریکایی دارند. حتی یک بار آقای مهدوی به امام گفتند: امام! شوخی
شوخی ما را اسلام آمریکایی میخوانند. امام هم خندید و گفت: به شما
نمیگویند که، میگویند دیگر!
پس امام (ره) به چه کسانی میگفتند؟ چه کسانی مخالفش بودند که امام آنها را ناتوان از اداره یک نانوایی میخواندند؟
نگاه کنید! مقابل میرحسین، شهید آیت بود که او را در خط آمریکا میدانست. امام به کسانی که مقابل میرحسین بودند این جمله را نگفتند!
اما سیاستهای موسوی که عمدتا چپ گرایانه بود، در واقع نقطه مقابل آنچه که آمریکایی خوانده میشود.
شما فکر کردهای کسانی که سیاست چپ دارند در خط آمریکا نیستند؟
داشتید از مقابله میگفتید!
آن
شب هفتم تیری که در جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، موسوی برای وزارت
خارجه مطرح شد، آقای آیت مخالفت کرد. بحث شد که چرا! گفت این آقای موسوی
در خط پیمان ] حبیب الله پیمان[ است و این خط به آمریکا منتهی میشود، بعد
گفت که: من در مورد بنی صدر اینها را گفته ام که باور نکردند. او گفت که به
این حرفش اعتقاد دارد و به عنوان نماینده مردم و به این دلیل با او مخالف
است. سر این مخالفت، آقای موسوی عصبانی شدند گفتند چون تشکیلات حزب رأی
موافق داده است شما هم باید بپذیری! اگر مخالفت کنی باید از تشکیلات اخراجت
کنند. و آیت گفت این را وظیفه خود مییابم و من به وظیفهام عمل میکنم.
این
مکالمهها در جلسه و با حضور شما انجام شده، شما به عنوان عضو شورای مرکزی
حزب، چه موضعی داشتید به نظرتان موضع کدام یک از این دو نفر درست بود؟
من
شخصا آن موقع وارد دعوا نشدم، به آیت گفتم که شما از نظر رأی مخالف چون
وظیفه خود مییابی، رای مخالف بدهید! اما از نظر تشکیلات رعایت کنید و
مخالفت خود را علنی نکنید. اما دوستان آیت هم میگفتند باید اقدام کرد. آیت
هم گفت اینجا تکلیف شرعی است و نمیتوان تکلیف شرعی را نادیده گرفت. اما
دوستان موسوی گفتند این موضوع تخلف تشکیلاتی است. در این میان مرحوم فرزاد
رهبری گفت از این باب نگاه نکنید، از این باب اگر قرار باشد نگاه کنیم،
آقای مهندس موسوی در روزنامه جمهوری اسلامی بسیار تخلف کرده و در واحد
سیاسی هم همینطور. مرحوم عسگر اولادی هم گفت بله اگر بنا بر تخلف باشد،
آقای موسوی در روزنامه خیلی تخلف دارد. آقای بهشتی هم جمع بندی کردند و
گفتند خیلی خوب پس ما باید این موضع آقای آیت و تخلفات ایشان ] میرحسین
موسوی[ را در دستور کار بگذاریم و بررسی کنیم! که جلسه تمام شد و بعد شهید
شدند.
تخلف موسوی در روزنامه چه بود؟
سانسور آقای آیت که دبیر سیاسی حزب بود! مطالب آیت را منتشر نمیکرد.
کار به کجا رسید که امام آن جمله را گفتند؟
امام
به کسانی که در کشور به دولت انتقاد غیر صحیح میکردند، فرمودند شماها که
این حرفها را میزنید یک نانوایی را هم نمیتوانید اداره کنید. به آنها
گفتند نه به مدرسین، نه روحانیت. امام به جامعه مدرسین که آیت الله مشکینی
بالای سرش بود از این حرفها نمیزد، به روحانیت نمیزد، به حزب نمیزد،
مگر رودربایستی داشت؟ این که کسی یک حرفی را که امام گفتهاند، برگرداند به
کسانی که رقیب سیاسی اش هستند درست نیست.
چه کسانی با دولت مخالفت میکردند؟ منظور امام به طور دقیق تر چه کسانی بود؟
منظور
امام مخالفان موسوی بود. البته نه مخالفان موسوی، مخالفان دولت بود! امام
با دولت آقای بازرگان چه میکرد؟ خود بازرگان در مصاحبه مهرماه 58 با
اوریانا فالاچی، اعتراف دارد که همه کارهای ما در حال چالش با امام است اما
امام در همان روزگار میفرمود با این دولت مخالفت نکنید و حمایت میکرد.
درباره بنی صدر چطور؟
امام
چقدر از بنی صدر حمایت کرد!؟ امام از بنی صدر حمایت نکرد از رییس جمهور
حمایت کرد! تا جایی که لازم بود و به صلاح بود حمایت کردند! به همان شیوه
از موسوی حمایت نکرد از نخست وزیر دولت حمایت کرد! آقا هم همینطور است که
امروز از دولتها و رییس جمهورها به همان شیوه حمایت میکنند.
سرنوشت
موسوی اما دست کم تا سال 88 با بازرگان و بنیصدر فرق داشت! در آن زمان هم
مهمترین روزنامه کشور دستش بود و هم در حزب رسمی و اصلی کشور سمتهای
اجرایی بالایی داشت.
خب کسی با ایشان هیچ برخوردی نکرده
است، آقای موسوی برای انقلاب یک سیلی هم نخورده است. افکارش قبل از انقلاب
انقلابی نبود که. شاگرد پیمان بوده. کتابهایش التقاطی است. او و خانمش،
زهرا رهنورد شاگرد پیمان بودند و افکار چپ غربی داشتند. جالب است آقای
موسوی وقتی آمد و وارد شورای مرکزی حزب شد، چهرهای نبود! ایشان با آقای
باهنر آشنا بود و از طریق ایشان وارد حزب شد و در حزب تحویلش گرفتند، صاحب
قلم بود. هم قلم خوبی داشت و دارد و هم بیان خوبی. بالاخره آمد و مسئول
واحد سیاسی شد. اما در این واحد افکار موسسان حزب را ترویج نمیکرد، افکار
خودش را ترویج میکرد. اینطوری در واحد سیاسی یک جزیره جدا درست کرد. در
حزب هم یک گروه 5 نفره گذاشتند برایش که مسایل سیاسی را این 5 نفر با ایشان
همراهی کنند، بنده بودم و سعید اسلامی و آقای آیت و محمد آقای هاشمی و...
اما ایشان میدان نداد و زیر بار نرفت. خب بالاخره دستور حزب بود و موسوی
قبول نکرد. تا این که یک مرتبه برای وزارت خارجه مطرح شد. درباره این موضوع
و روابط فی مابین در حزب بحث طولانی است و پیچیدگیهای خاص تاریخ وجود
دارد که اینجا همه اش را نمیتوان گفت.
منبع:ابتکار
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۴
علی
|
۱۳:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
1
45
پاسخ
فرمایش امام ره دراین 8 سال ثابت شد...به نظر میرسد...نانوایی هم جای شماها نیست...اگر مردم را در رای هایشان ازاد بزارید و نظارت با اصطلاح استصوابی را بردارید بیشتر به حقایق واقف میشوید اگر گوش شنوایی باشد...
رزمنده پیر
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
28
باسلام خدمت آقای بادامچیان.آقای بادمچیان درزمان جنگ هم حضرت امام وهم رزمندگان وهم امت شهیدپرور ا ایشان رادوست داشتنداگریادتان باشد میگفتیم (دولت کیه حزب الله) . ماتبریزیها یک ضرب المثلی داریم که میگوئیم کسی که ازاسب بیفته همه اورامیزنند چه کسیکه دردستش چوب داشته باشه وچه بادست خالی همه اورامیزنند.حالاایشان هرگناهی که مرتکب شده اند قوه قضائیه میداندوبس .به قول حضرت امام که فرمودند من هرتعریفی که کردم ملاک حالت فعلی افراداست.درآن زمان ایشان را همه تعریف میکردندحتی شما.
نیما
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
47
دروغ گویی و(...) و چاپلوسی حدی دارد جناب بادامچیان
ناشناس
۱۴:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
0
38
آقای بادامچیان به کجا چنین شتابان دروغ و تزویر و ریا حتما بعدها با گفتن اینکه دروغ مصلحتی جایز است و یا تقیه خود را مبرا خواهید دانست نسلی که با انقلاب و جنگ بزرگ شده هم حضور امام را دیده و درک کرده و هم نخست وزیر امام را . وجدان و آزادگی و مروت جزئ خصایل مردان است که متاسفانه شما و امثال شما بویی از آن نبرده و نخواهید برد
سینا
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
41
آقای بادامچیان خوتان را خسته نکنید موسوی در قلب اکثر ملت ایران جای دارد دریا با......سگ نجس نمیشود
پاسخ ها
۱۵:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
درود بر شرفت سینا.محبوبیت عزیزان در حصر روز افزون است جناب بادامچیان
نخود همه آش
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
35
امام در پاسخ به کسانی که میرحسین را به کمونیست بودن متهم میکردند (از جمله طیف آقای بادامچیان) و مدعی بودند که خودشان کشور را بهتر اداره میکنند فرمودند: «شما لیاقت اداره یک نانوایی را هم ندارید.» هشت سال دولت ضدانقلابی احمدینژاد که تا همین اواخر مورد حمایت این طیف نیز بود، بصیرت بینظیر حضرت امام را در بیان این جمله نشان میدهد (البته بنده بصیرت را به معنای واقعی آن به کار میگیرم، نه به معنای تحریفشده و تازهمدشده آن).