نجفقلی حبیبی:
افرادی مثل خاتمی برای ایجاد چند حزب بزرگ جدید تلاش کنند
اصلاحطلبان میخواهند این پیام را به حاکمیت منتقل کنند که برای بهبود شرایط حاضر هستند به یاری دولت و حاکمیت بیایند چرا که خود را مدافع انقلاب و استقلال کشور میدانند و خواهان بهبود شرایط اقتصادی مردم هستند.
نجفقلی حبیبی، فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است که اصلاحطلبان از اشتباهات دیروز خود آموختهاند و بر همین اساس برای فردای اصلاحات بیبرنامه نیستند. او میگوید که اصلاحطلبان استراتژیشان را اتخاذ کردهاند؛ وحدت و همگرایی. در گفتوگو با رییس سابق دانشگاه علامه درباره فراز و فرودهای اصلاحات و آینده اصلاحطلبان سخن گفتهایم.
جنبش اصلاحات در حال حاضر چه شرایطی را سپری میکند؟ آیا اصلاحطلبان میتوانند امیدوار باشند تا سازمانهای سیاسی خود را احیا کنند؟
درباره عملیاتی شدن این مساله هنوز یکسری ابهاماتی وجود دارد. این ابهام از طرفی به قانون احزاب که در مجلس مطرح است مربوط میشود و همین خود آینده را نامعلوم میکند که تکلیف این قانون چگونه خواهد شد. اگر پیشنهاداتی که در مورد قانون احزاب میشود به تصویب برسد، شرایط مساعد نخواهد بود. از سوی دیگر خانه احزاب هنوز احیا نشده است و وزیر کشور در این زمینه اقدامات لازم را انجام نداده است. بنا بود احزاب هم کوششی را برای به وجود آمدن چند حزب بزرگ انجام دهند که هنوز اقدام عملی در این مورد صورت نگرفته است. ضمن اینکه وجود چند حزب کارآمد برای کشور بسیار ضروری است. البته امید هست که این کار صورت گیرد. شاید انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی زمینه را برای فعالیت احزاب اصولگرا و اصلاحطلب بازتر کند و ما امیدواریم هر دو جریان فکری کشور، هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان تلاش کنند تا چند حزب بزرگ را به وجود آورند و مردم هم به نظر میرسد که به این مهم پی بردهاند که با فعالیت چند حزب، کشور بهتر اداره خواهد شد. وجود احزاب هم باعث تربیت نیروی کارآمد جوان در خلال فعالیتهای حزبی است و هم افکار و عقاید پخته میشوند و هم گروههایی ناگهان در انتخابات پیدا نمیشوند که فضای انتخابات را تغییر دهند و بعد از برنده شدن در انتخابات کاملا منحل شوند و خاموشی اختیار کنند و مسوولیت شعارها و عقاید خود را به عهده گیرند. اینها در تجربههای اجتماعی و سیاسی سالهای گذشته مردم کاملا مشهود است. به عقیده بنده مطبوعات باید در این رابطه بیشتر تلاش کنند. احزاب به حرکتها و فعالیتها نظام میدهند، آموزشهای لازم را میدهند، خطمشیها را مشخص میکنند و مسوولیت میپذیرند. اگر بنا باشد دولتی به اعتبار یک حزب روی کار بیاید اگر برخلاف شعارها و عقاید حزب رفتار کرد باید مسوولیت آن بر عهده حزب باشد و حزب توضیحات لازم را به مردم بدهد. در دولت قبل دیدیم که آقای احمدینژاد با کمک احزاب روی کار آمدند و نهایتا از آنها جدا شدند و هیچ کسی هم پاسخ نداد و کسانی هم که با او بودند عدهیی گوشهگیر و منحل شدند در حالی که اگر احزاب به صورت رسمی و جدی در کشور فعالیت کنند حتما باید پاسخ کارهای خود را بدهند.
به هر حال تجربیات پیشین ما ثابت میکند که احزاب سراسری فعال، قانونمدار و پاسخگو برای کشور بسیار مفید خواهد بود.
اصلاحات باید با رهبری کاریزما و محبوب اداره شود یا خرد جمعی؟ در میان این دو دیدگاه آیا میتوان شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات را با مدیریت هاشمیرفسنجانی، سید محمد خاتمی، عبدالله نوری و موسویخویینیها پایهگذاری و شورای مشورتی محمد خاتمی را فراگیرتر کرد؟
به هر حال در طول تاریخ سیاسی افراد و چهرههایی به محبوبیت میرسند و مردم به آنها اعتماد پیدا میکنند. هم اشخاص و هم نهادهای حزبی همگی باید برای شکلگیری حزبها و اداره امور کشور براساس خرد جمعی همکاری کنند. آقای خاتمی بارها بر این موضوع تاکید کرد که اداره امور کشور باید بر مبنای خرد جمعی استوار باشد. ایشان بارها از شورای هماهنگی اصلاحات به عنوان مظهر خرد جمعی حمایت کرده است. یعنی باور او بر این است که اداره امور کشور بر پایه یک فرد غیرممکن است احزاب اگر بتوانند افراد شایستهیی را به کار گیرند باعث همان تبلور خرد جمعی در جامعه خواهند بود یعنی اشخاص هم بسیار بر لزوم خرد جمعی آگاه هستند. در واقع اینکه یک فرد مورد محبوبیت است به این معنی نیست که وجود او کافی است. کوشش میشود که تشکلهای سراسری حزبی به وجود بیایند که بتواند در سراسر کشور شعبه داشته باشند و به فعالیت بپردازند. همه این شخصیتهایی که گفتید بر لزوم خرد جمعی تاکید دارند.
نقش آقای خاتمی در افزایش ضریب وحدت در اردوگاه اصلاحطلبان را چگونه ارزیابی میکنید؟
وجود آقای خاتمی خود باعث ایجاد وحدت میشود و اختلافها را کاهش میدهد افراد را آشتی میدهد و دور هم جمع میکند.
اصلاحطلبان چگونه باید به گفتمان واحد اصلاحات رسیده و از تولد انشعابها و قرائتهای متعدد تجربه شده درون اردوگاه اصلاحطلبان جلوگیری به عمل آید؟
با توجه به اتفاقات گذشته فکر میکنم جریانهای سیاسی هم خود متوجه شدهاند که اگر یکپارچه و متحد نشوند راه به جایی نخواهند برد. در واقع تجربههای تلخ تاریخی برای ما مفید خواهد بود. افرادی مثل آقای خاتمی برای شکلگیری چند حزب بزرگ درکنار احزاب و گروههای کوچکتر باید تلاش کنند یعنی تلاش اشخاصی و هم شخصیتهایی که در احزاب فعالیت میکنند میتواند در دستیابی به این هدف موثر باشد. گرچه به نظر میرسد که باید عده بیشتری به میدان بیایند و متاسفانه عدهیی به حزب کوچک خود بسنده کردهاند در حالی که ما به فعالیتهای فراگیرتری احتیاج داریم، چراکه نیروها همافزایی پیدا میکنند و سبب رشد جریانهای سیاسی کشور خواهد بود.
بدبینی بخشی از نهادهای حاکمیت و چهرههای تاثیرگذار در حاکمیت به اصلاحطلبان میتواند به خوشبینی تبدیل شود؟ اصلاحطلبان برای تغییر این رویکرد چه گامهایی باید بردارند؟
در عین اینکه جریانهای سیاسی افکار و عقاید مختلف همچنان به فعالیت میپردازند، به هر حال نوعی وحدت و یکپارچگی در مسائل کلان کشور باید جاری باشد. این وحدت نظر باید حول محور قانون اساسی باشد. با وجود اختلافها و اینکه هر شخصی منافع خاص خود را در نظر بگیرد با مشکل روبهرو خواهیم بود. از سوی دیگر جریانهای حاکمیتی هم اگر بخواهند به راه خود بروند کار سخت خواهد بود. طرفین دعوای سیاسی باید مسائل را بدون افراط و تفریط و با اخلاق محوری و منطق حل و فصل کنند. اصلاحطلبان هم تاکنون حرکتهای مثبت زیادی انجام دادهاند. از رفتارهای آقای روحانی در حرکتهای اعتدالی بسیار حمایت میکنند و از حرکتهایی که حمل بر افراط میشود خودداری میکنند. همانطور که دیدید دولت با حمایت اصلاحطلبان روی کار آمد اما وظیفه خود نمیدانست که همه ارکان خود را از اصلاحطلبان انتخاب کند. اصلاحطلبان بدون اینکه توقعی از دولت داشته باشند با حسن ظن هرگونه کمکی که میتوانند به دولت داشته باشند انجام میدهند. مشی سیاسی اصلاحطلبان امروز این است که کشور با اختلافات راه به جایی نخواهد برد و باید پتانسیلشان را جهت حل مصایب و مشکلات به جای مانده از دولت احمدینژاد هزینه کنند. بیتوجهی به این موضوع باعث میشود عدهیی سوءاستفادههایی انجام دهند، فساد اقتصادی به وجود آید و باید در مقابل اینها ایستاد و اصلاحطلبان میخواهند این پیام را به حاکمیت منتقل کنند که برای بهبود شرایط حاضر هستند به یاری دولت و حاکمیت بیایند چرا که خود را مدافع انقلاب و استقلال کشور میدانند و خواهان بهبود شرایط اقتصادی مردم هستند.
برخی تحلیلگران اصلاحطلب معتقدند که کار اصلی اصلاحطلبان امروزه باید سکوت و خانهنشینی باشد و نباید مطالبات سیاسی و مدنی خود را از روحانی پیگیری کنند. به نظر شما استراتژی امروز اصلاحطلبان سکوت و خانهنشینی است؟ به نظر شما تاکتیک و تکنیک اصلاحطلبان با توجه به شرایط امروز برای اصلاحطلبی چه باید باشد؟
در حال حاضر اصلاحطلبان هیچ گونه توقعی از دولت نه تنها ندارند که سعی در کمک به دولت دارند. این سکوت و خانهنشینی به هیچ عنوان واقعیت بیرونی ندارد و اصلاحطلبان بدون توقع جایگاه خاصی در دولت در گفتوگوها و مصاحبهها و مطبوعات و نوشتهها و موضعگیریها سعی در حمایت دولت دارند. خیراندیشی اصلاحطلبان امروز برای همه مشخص است و همین رویکرد میتواند به بهبود روابط میان اصلاحطلبان و حاکمیت بینجامد.
/روزنامه اعتماد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
امید
|
۱۶:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
1
0
پاسخ
شما تشریف ببرید فعلاً استغفار کنید.