هادی شفیعی
ندایی نه برای وصل ونه برای فصل
بر یک مسیر مستقیم، آهسته وپیوسته و قانونمندانه به دور از افراط وتفریط فعالیتهای اصلاح طلبانه داشته و جریان اصلاحات در ایران را رهبری نموده است، شخص سید محمد خاتمی است.
هادی شفیعی، فعال اصلاحطلب در قم یادداشتی را در خصوص مباحث پیرامون حزب در شرف تاسیس ندای ایرانیان به سلام نو ارسال کرده که در ادامه میخوانید:
اصلاحات اصولی دارد وپایههای اصولی که برای اصلاح طلب بودن باید آنها را باور داشت. پایههایی که چارچوب فعالیتهای اصلاحی بر آن بنا شده است. یکی از محوریترین اصول در اصلاح طلبی تقویت وحرکت به سوی ساختارهای تحزبی وتشکلی برای قوام بخشیدن به مردم سالاری و نهادینه شدن آن در جامعه است. آزادی بیان، آزادی مطبوعات و افزایش آگاهی بخشی به جامعه، ترویج روحیه نقد پذیری بین همگان در جامعه، تلاش وتاکید در جهت برقراری حقوق شهروندی، قانون گرایی وقانون مداری وانتخابات، سیاست اخلاق گراو...همه باورهای بنیادین اصلاح طلبی هستند که عمل و باور داشتن این موارد لازمه اصلاح طلب بودن است. اما باید توجه داشت که اصلاح طلبی یک باور واصل مهم و غیر قابل انکار دارد که متمایز کننده آن از جریانهای براندازانه برون نظام ونزدیک کننده آن به جریانهای تقویت کننده درون نظام است و آن هم انجام فعالیتهای اصلاح طلبانه در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی است، که این مهم یعنی التزام واعتقاد به قانون اساسی داشتن همواره مورد تاکید بزرگان ورهبران اصلاحات وشخص جناب حجت السلام والمسلمین سید محمد خاتمی نیز بوده است.
در طی سالیان گذشته، برخی از کسانی که خودشان را پیرو افکار اصلاحات میدانستند نتوانستند این موضوع یعنی انطباق کامل حرکات اصلاحی در چارچوب قانون اساسی را هضم نمایند و یا اینکه حداقل این اصل بنیادین اصلاح طلبی را در منشهای اصلاح طلبانه کمرنگ جلوه دادند واز دل این تفکر خیلی از ما اصلاح طلبانی بیرون آمدیم که خواسته یا ناخواسته، شخص سید محمد خاتمی را به کند روی و مسامحه کاری متهم میساختیم و در دوران اصلاحات ایشان را مهره نظام و دریچه اطمینان بخش نظام تلقی میکردیم ونسخههای فرامرزی عبور از خاتمی را میپیچیدیم و یا پس ازآن در زمینه رای دادن ایشان در انتخابات مجلس سال ۹۰ انتقادهای زیادی را متوجه ایشان ساختیم و البته روی دیگر این سکه مخالفانی بودند تاکید میکنم مخالفان ونه منتقدان، که اقتدار گرایی وتمامیت طلبی و انحصار طلبی محض آنها به منظور بهره برداری یک سویه از تمام نظام ومصادره به نفع خویش باعث میشد که این قرائت از اصلاحات را برجسته سازند و البته رفتارها وعملکردها ویا اظهار نظر خارج از چارچوب قانون اساسی ویا بعضا مغایر با ارزشها وباورهای دینی برخی از کسانی که ردای اصلاح طلبی با قرائت خارج از چارچوب را فرصتی مغتنم برای بیان دیدگاههای خود میشمردند، کمک وخوراک تبلیغاتی بسیاری را به همان مخالفان ریشهای اصلاح طلبان نمودند. به همین دلیل این دو روی سکه برای آینده اصلاحات نقش دو لبه شمشیر را در صحنههای سیاسی واجتماعی والبته فرهنگی بازی میکردند.
نباید غافل از این موضوع شویم که صداقت و زلالی وشفافیت برخی از اصلاح طلبان معتقد ووپایبند به نظام که همگان را در مسیر وآینده اصلاح طلبی وصداقت آنها را در گفتهها و بیان عقاید همانند صداقت ورفتار خویش میدانستند، سبب گردید که در دام تایید وتکذیب رفتارها وعملکردها افتاده و در بین لبههای این دو تیغ گرفتار شوند. تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری قبل شرایطی پدید آمد که نتیجه وبرآیند اینگونه رفتارها به تحدید کامل اصلاح طلبی و در واقع به حذف کامل این جریان منجر میگردید.
بافرض اینکه حضور وپویایی دو جریان سیاسی اصلاح طلبی واصول گرایی بواسطه موهبت نقد درعملکردو پایش رفتار نسبت به یکدیگر و هم چنین اعتقاد به جمهوریت واسلامیت نظام و التزام به قانون اساسی در اداره کشور به تعبیر بزرگان نظام همانند دو بال برای پرواز به سوی آینده روشن، توانمند و مقتدر لازم است، حذف جریان اصلاح طلبی قانونمند به عنوان یکی از دو بازوی توانمند سیاسی نظام، که نتیجه عملکرد دو گانه اقتدار گرایان وانحصار طلبان در داخل و براندازان به اصطلاح همگام با اصلاح طلبی در خارج از نظام، بود هدف مشترکی را دنبال میکرد که آن برداشته شدن گامهایی بود به سوی ناکارآمدی نظام تا واقعیت نظام مردم سالار دینی ایران را وارونه نشان دهند. البته هوشمندی بزرگان ودلسوزان نظام و عقلای قوم سیاست از هر دو جریان سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری گذشته این گامهای لرزان را با تدبیر متوقف نمود و با نور امید و ادبیات اعتدال از این گردنه سخت سیاست به سلامت عبور نمودند ونوید کارآمدی نظام را دوباره سر دادند.
در این میان آنکه بر یک مسیر مستقیم، آهسته وپیوسته و قانونمندانه به دور از افراط وتفریط فعالیتهای اصلاح طلبانه داشته و جریان اصلاحات در ایران را رهبری نموده است، شخص سید محمد خاتمی است. اسوهای که همیشه در جلوی چشمان ما بوده است ولی نتوانستهایم ویا نخواستهایم وشاید هم نخواستهاند که او را در منش ورفتار و اخلاق وسیاست ورزی اصلاح طلبانه الگو قرار دهیم. درکش کنیم و اصلاح طلبیمان را بر مدار اصلاحاتش تنظیم کنیم. اگر چه رفتارها وسیاست ورزیمان مثل تابع سینوسی بوده است، ولی ایشان دررفتارهای اصلاح طلبی همانند یک تابع ثابت حرکت رو به جلو نموده است! اگر چه در زمانها ومکانهای بسیاری قادر به تفسیر همین نمودار ساده نبودهایم!
اکنون جوانانی که شاید برخیشان به میانسالی هم رسیده باشند، با سابقهٔ فعالیت سیاسی وسیاست ورزی بعضا به طول جریان اصلاحات و مبدا دوم خرداد ۷۶ به مقصدی در ۱۴۰۴ میاندیشند که نمودار حرکتشان را شخص سید محمد خاتمی در سالها قبل رسم نمود. مسیری که مدتها نادیده گرفته شد و اکنون اینها به دنبال باز سازی آن هستند. جوانانی که با کنگرههای احزاب اصلاح طلب رشد نمودند و با نقش آفرینی در انتخاباتهای گذشته به بلوغ سیاسی رسیدند. اکنون بسیاریشان صاحب نظر شدهاند در سیاست ورزی و آسیبشناسی دقیق نمودهاند وقایع گذشته را، آسیبشناسی آنچه که به انتخابات ۱۳۸۴ منجر شد، آنچه که به وقایع ۱۳۸۸ وحوادث بعد از آن منجر شد، وتجربه جدید ی که در انتخابات ۱۳۹۲ کسب نمودند آنها را به این باور رساند که میتوان کنشگری فعال ومثبت در عرصه سیاست نظام داشت و ایدههای عملکردی ونه مبنایی جدیدی در روشهای اصلاح طلبی داشت.
این جوانان همانهایی هستند که سلسله مراتب تشکیلاتی را از صفر شروع کردند واکنون با کوله باری از تجربههای سیاسی و بعضا هزینههای سیاسی، به این نتیجه رسیدهاند که باز هم بر همان اصول اصلاح طلبی بایستند و بر همان اصل بنیادین تحزب تکیه زنند و دوباره ندای اصلاحات سر دهند. میخواهند با الگو گیری از بزرگان اصلاحات، احترام به همه کسانی که الفبای اصلاح طلبی را از آنان آموختهاند، سرمشق جدیدی از کار حزبی را شروع کنند و در این راه هنوز هم خودشان را شاگردان اساتید سیاست ورزی اصلاح طلبانه میدانند. سر مشقی که بیاشتباه نیست و لی دل واندیشهشان به کمک ویاری بزرگان و دوستان اصلاح طلب خویش ایمان دارد. اگر چه برخی از ریشه دارها ودلسوزان جریان اصلاحات که همیشه همراه و همدل مشاورجناب سید محمد خاتمی هستندازهمان ابتدای این حرکت همگام وهمراه ونقطه قوت واتکای دوستان جوان بودهاند.
جوانانی که در اندیشهشان است، میتوان همه اصول اصلاحات را با هم بکار بندند.
بر این باورند که میتوان حرکتی تدریجی وآرام اما پیوسته در مسیر اصلاحات داشت، حرکتی رو به جلو و همراه با پیشرفت. جوانانی که معتقدند اعتماد سازی آنان نیز نوعی کنش اصلاح طلبانه است. چرا که برجسته سازی این تعامل با نظام واعتماد سازی پایبندی و التزا مشان به قانون اساسی و تمام اصول آن است. وآیا این رفتار جز قرائت وتوصیه بزرگان اصلاحات از اصلاح طلبی است؟
برای همین تلاششان در جهت اعتماد سازی وتعامل با نظام و رسیدن به همان جایگاه بازوی توانمند تصنعی نیست بلکه باور واعتقادشان در سیاست ورزی فعال بر این است.
اندیشه پویا در اصلاح طلبی به عقیده این جوانان یعنی اینکه میخواهند در چارچوب بودنشان و معتقد وپایند بودنشان به قانون اساسی والتزام به آن داشتن پر رنگ باشد. آن قدر پر رنگ که زمینه تابلوی نقاشیشان در سیاست باشد و سپس بر بوم نقاشیشان شکوفههای سپید اصلاح طلبی را بر درخت تنومند نظام رسم کنند.
به نظر راقم سطور همه اصلاح طلبان در وقایع تلخ وشیرین گذشته با هم بودهاند، اگر موفقیتی بود برای همه ما واگر شکستی بود باز هم به حساب همه ما گذاشته شده است. بدیهی است اکنون هم نباید به دنبال ارزش گذاری مثبت یا منفی در رفتارهایمان نسبت به یکدیگر باشیم.. نباید دنبال مقصر برای ایستایی و یا قهرمان برای پویایی باشیم. نباید اصلاح طلبی را درجه یک ودر جه دو ویا خوب وبدکنیم.
نباید یکدیگررا متهم به سازش و کرنش با بیرون ودرون نظام نماییم. آنچه که در آسیبشناسی گذشته گفته شد به همه ما بر میگردد و هر کس در هر برهه از زمان ممکن است تصمیمهای مشابهی را اتخاذ نماید. امروز باید بر اساس تجربه کسب شده از گذشته، درس آموزی از رفتارهایمان داشته باشیم، نباید به لحاظ متد ورفتار وروشهای اصلاحی در گذشته بمانیم، رشد اصلاحات که مانع از تحجر وواپس گرایی آن میشود همین است که ضمن تاکید بر اصول اصلاح طلبی رفتارمان را در عرصه حاکمیت تغییر دهیم، باید همان گونه که به افقهای آینده چشم میدوزیم نیم نگاهی موشکافانه به گذشته هم داشته باشیم.
بیشک کار این مجموعه از جوانان در قامت حزب در آستانه تاسیس ندای ایرانیان نه برای ایجاد فصل وفاصله با اندیشه اصلاح طلبی و با بزرگان و عزیزان اصلاح طلب است و نه برای وصل جدیدی با دوستان اصول گرااست. بلکه گفتمانی که در این حزب بکار خواهد رفت منجر به همگرایی در بین نیروهای دلسوز اصلاح طلب واصول گرا با محوریت قانون اساسی جمهوری اسلامی و اعتقاد والتزام به تک تک اصول آن خواهد بود. گفتمانی شبیه به آنچه در انتخابات ریاست جمهوری گذشته دیدیم و انشا الله در انتخابات مجلس شورای اسلامی آینده بار دیگر شاهد خواهیم بود. بیشک در آینده در این باره بیشتر خواهیم گفت وخواهیم نوشت!
اخبار مرتبط
حنای جبهه پایداری در قم رنگی ندارد
روضهٔ امام حسین یا میتینگ سیاسی؟
دولت باید معاونت مراجع تشکیل دهد