کیانوش راد:
میتوان نوع جدیدی از اصلاحطلبی را مورد توجه قرار داد
استراتژی اصلاحات همان چیزی است که در گذشته بوده است و افراد را در پیکره اصلاحات نمیتوان به صورت تفکیکی منقسم کرد. اما میتوان با تاکید بر تغییر نگاه آرمانگرایانه اصلاح طلبان به نگاههای بیشتر واقع گرایانه نوع جدیدی از اصلاح طلبی را نیز مورد توجه قرار داد.
به گزارش سلام نو، کیانوش راد، فعال مطرح اصلاحطلب در خوزستان در گفتگو با روزنامه آفتاب یزد میگوید: «میتوان با تاکید بر تغییر نگاه آرمان گرایانه اصلاح طلبان به نگاههای بیشتر واقع گرایانه، نوع جدیدی از اصلاح طلبی را مورد توجه قرار داد.» مشروح اظهارات محمد کیا نوش راد فعال و تحلیلگر سیاسی در ادامه میآید:
طرح موضوع ضرورت «پوست اندازی اصلاحات» آن هم قبل از اینکه مشخص شود منظور ما دقیقا از پوست اندازی چیست و یا انتقادات و اشکالاتی که در مورد جریان اصلاح طلبی چه به لحاظ تاکتیکها و استراتژی و چه از نظر کارگزاران و حاملان این استراتژی و تاکتیکها در پروسه عمل سیاسی مطرح بوده شامل چه مواردی است؛ طرح شتابزده و تا حدی ناشی از ناپختگی سیاسی میتواند باشد.
شکی نیست که هر جریان سیاسی برای پویایی و نشاط و زنده ماندن خود نیاز به محاسبه و دقت و احیانا تغییر تاکتیکها در لحظه لحظه فعالیتهای سیاسی خود دارد. به همین دلیل چه جریان اصلاحات و چه سایر جریانات نیز میبایستی با توجه به واقعیات و مقتضیات زمانی خودشان به شناخت دقیق موقعیتها و انتخاب تاکتیکهای مناسب بپردازند.
به نظر من جریان اصلاح طلبی به لحاظ استراتژی همچنان تا حد زیادی از قوت و صلابت و درستی برخوردار است. حرکت در چارچوب قانون اساسی و اجرای بدون تنازل قانون اساسی که از سوی اصلاح طلبان بارها به عنوان کانال اصلی ورود به فعالیتها در عرصه عمومی مطرح گردیده و نیز تلاش جهت اقناع حاکمیت و سایر بخشهای فعال سیاسی برای اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک استراتژی روشن و غیر قابل خدشه از سوی این جریان است.
حتی کسانی که امروز دم از پوست اندازی جریان اصلاح طلبی میزنند چیزی متفاوت و فراتر و یا دقیقتر از استراتژی فعلی که از زمان آقای خاتمی همواره بر آن تاکید شده است، برای عرضه نداشتهاند.
اما از منظر دیگر میتوان به تاکتیکها و شیوههای تحقق استراتژی اصلاح طلبان توجه شود. به اعتقاد من از این جهت میتوان قائل به تغییرات در نوع روشهای اصلاح طلبان بود. به عنوان مثال اصلاح طلبان امروز بیش از گذشته به روشهای مبتنی بر ایجاد تفاهم و وحدت برای دستیابی به اهداف کلی کشور میاندیشند. اصلاح طلبان امروز تا حد زیادی برای پیگیری اهداف خودشان از روشهایی که مبتنی بر روشهای تضادگونه بوده است دور شدهاند و بیشتر به روشهای وحدت انگارانه توجه دارند.
واقعیت این است که هنگامی میتوانیم از «نواصلاح طلبی» سخن بگوییم که در تمامی و یا حداقل در برخی از مولفههای اساسی یک گفتمان تغییراتی صــــــورت گرفته باشد. به عنوان مثال مولفههایی چون اهداف و استراتژی و یا نوع نگرشهای اصلاح طلبانه در تاکتیکهای فعالیتها و یا روشهای سازمانی و حزبی و یا شیوه رهبری و حتی رهبر اصلاح طلبان و همچنین توجه و تاکید بر تقدم و تاخر اهداف اصلاح طلبی از جمله این مولفهها به شمار میروند. با بررسی موارد فوق میتوان گفت جز در برخی از روشهای پیگیری اهداف اصلاح طلبان تغییر اساسی نه در رهبری جریان اصلاحات و نه در استراتژی روش اصلاح طلبان صورت نگرفته است.
به اعتقاد من اصلاح طلبان جدید در مجموع به شیوههای مبتنی بر وحدت و تعامل و گفتگو بیش از گذشته توجه داشتهاند. یا به طور مشخص میتوان گفت اصلاح طلبان از روشهای آرمانی آرام آرام فاصله میگیرند و به روشهای واقع گرایانه سیاسی نزدیکتر میشوند.
تغییر چنین روشی در اصلاح طلبان به اعتقاد من میزان سازگاری آنها را در محیط سیاسی ایران افزایش خواهد داد. بدین شکل همانگونه که در بعد سیاست خارجه اصلاح طلبان معتقد به گفتگو و تفاهم و همکاری و رقابت در عرصه بین المللی هستند در عرصه داخلی نیز روشهای اصلاح طلبان بیشتر به این سمت سوق پیدا کرده است.
اما اگر منظور از «پوست اندازی» کنار رفتن عدهای از اصلاح طلبان از عرصه سیاسی و جایگزینی افراد جدیدی به نام اصلاح طلب میباشد به اعتقاد من این نگاه مکانیکی نگاهی ساده اندیشانه و غیر مفید خواهد بود. تغییر و تحول در میان نیروهای سیاسی در هر جناحی میبایست به صورت کامال درونزا و مبتنی بر بحث و گفتگو و توجه به تمایزات صورت بگیرد. اینکه تصور کنیم با طرح اینکه عدهای نسل اول بودند و عدهای نسل دوم هستند و حاال باید نسل اولیها کنار بروند تا نسل دومیها میدان دار شوند به نظر من ناشی از عدم توجه به مفهوم دقیق جامعه پذیری سیاسی و اجتماعی است. نمیبایست مسائل را به گونهای مطرح کرد که به گسست نسل در میان اصلاح طلبان منجر شود.
در یک روند طبیعی امروز بسیاری از نیروهای جوانتر با نشاط بیشتر در عرصه سیاسی حضور دارند و قاعدتا میتوانند با بهره گیری از تجربیات نیروهای قدیمی به روند کار خود ادامه دهند. نباید طرح موضوع «پوست اندازی اصلاحات» به شیوهای عنوان شود که مورد سوءفهم و استفاده برخی از جریانات واقع شود که تمایل به حذف جریان اصیل اصلاح طلب و نیروهایی دارد که تجربیات بسیار گران سنگی دارند و هزینههای مختلفی در راه تحقق اهداف اصلاحات دادهاند. نمیبایست از این مفهوم که بیشتر باید در یک بستر علمی مورد توجه قرا بگیرد به عنوان یک ابزار جهت حذف برخی از جریانات اصیل اصلاح طلب استفاده کرد.
به هر حال رهبری اصلاحات همان است. استراتژی اصلاحات همان چیزی است که در گذشته بوده است و افراد را در پیکره اصلاحات نمیتوان به صورت تفکیکی منقسم کرد. اما میتوان با تاکید بر تغییر نگاه آرمانگرایانه اصلاح طلبان به نگاههای بیشتر واقع گرایانه نوع جدیدی از اصلاح طلبی را نیز مورد توجه قرار داد.