علی مطهرنیا در گفتگو با سلام نو:
تعادل قدرت یک اصل پذیرفته شده در ادبیات بینالمللی است
قدرتهای بزرگ فرا منطقهای به هیچ وجه خواهان تسلط یک بازیگر منطقه بر یک بازیگر دیگر به طور کامل نیستند. عربستان نیز نباید در رقابتهای منطقهای بر تسلط کامل بر کنشگران دیگر دست یابد.
سرویس سیاسی-مژان فدایی: رابطهٔ ایران و عربستان از دیرباز فراز و فرودهای بسیاری را از رقابت مسالمت آمیز تا خشونت و قطع رابطه تجربه کرده است. سوالی که اکنون مطرح شده این است که آیا با تغییر دولت در ایران و روی کار آمدن حسن روحانی فضای روابط ایران و عربستان دچار دگرگونی خواهد شد یا خیر. وضعیت عربستان در منطقه و کیفیت رابطه ریاض و واشنگتن نیز در این زمینه حائز اهمیت است. در همین رابطه سلام نو با علی مطهر نیا، کارشناس مسائل بینالملل گفتوگویی داشت که در ادامه میخوانید:
این استاد دانشگاه در این خصوص گفت: در فضای کنونی وضعیت متفاوتی بر روابط ایران و عربستان موثر واقع میشود که هر کدام از این سیگنالها محصول پیشرانهای گوناگونی هستند که موجبهٔ آن میباشد.
علی مطهرنیا در گفتوگو با «پایگاه خبری تحلیلی سلام نو » گفت: از منظر سیاسی روی کار آمدن دولت روحانی با دکترین تعامل سازنده، فضای ناشی از جنگ روانی به عنوان گام دوم حرکت در چهارچوب تئوری جنگهای نامتعادل بر علیه جمهوری اسلامی ایران را با چالش جدی مواجه کرده است.
وی تاکید کرد: عملیات رسانهای در بزرگنمایی قدرت و توان ایران به عنوان یک تهدید منطقهای و فرا منطقهای اکنون با چالش جدی رو به رو شده است و لذا جنگهای روانی در بعد ایران هراسی و اسلام هراسی در بعد منطقهای با روی کار آمدن دولت روحانی چالشهای جدی را در حال تجربه است. از سوی دیگر عقلانیت سیاسی موجود در مدیریت منطقه توسط آمریکا در چهارچوب نظریه مدیریت ناامنی در خاورمیانه ایجاب میکند تا عربستان در مسیر سیاست های آمریکا عمل کند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: عربستان یک کشور پیوسته در مرز وابستگی به سیاست خارجی آمریکا است و لذا با روی کار آمدن دولت روحانی و برهم خوردن معادلهٔ جنگ نامتعادل علیه ایران، آغاز مذاکرات میان ایران و آمریکا در ژنو و وین بر سر پروندهٔ هستهای و سپس تمایل دولت حاکم بر واشنگتن برای کم کردن و کاهش چالشهای موجود میان ایران و امریکا در ابعاد منطقهای و بین المللی همگی بیانگر تغییر و تحول در این مسیر و تاثیر گذاری آن بر رویکردهای عربستان است.
مطهر نیا اذعان کرد: تعادل قدرت یک اصل پذیرفته شده در ادبیات بین المللی است و اکنون بر مبنای همان تعادل قدرت تعادل ضعف منطقهای دنبال میشود.
مطهر نیا گفت: قدرتهای بزرگ فرا منطقهای به هیچ وجه خواهان تسلط یک بازیگر منطقه بر یک بازیگر دیگر به طور کامل نیستند. عربستان نیز نباید در رقابتهای منطقهای بر تسلط کامل بر کنشگران دیگر دست یابد. از این رو خطوط مشخصی برای حرکت هر یک از این بازیگران در توازن ضعف منطقهای از سوی قدرتهای بزرگ دنبال میشود و هرگاه که یک کشور بخواهد زمینههای سلطهٔ همه جانبه بر دیگر بازیگران را در یک بعد منطقهای دنبال کند، همراهی بازیگران فرامنطقهای با آن بازیگر در زمینههای گوناگون از محدودیتهای خاصی دنبال میشود.
وی افزود: عربستان این واقعیتها را باید قبول کند و در سوریه دیدیم که این معادله عملیاتی شد و اکنون عربستان مجبور است که رسما اعلام کند که دنبال برداشتن بشار اسد نیست و لذا باید بپذیریم که واقعیتهای موجود در سطوح و لایههای گوناگون ایجاب میکند تا عربستان با وجود نگرانیهای جدی افزایش قدرت ایران در باب سیاستها آمریکا خود را قرار داده و بتواند ایجاد یک زمینههای سیاسی مثبت در حوزهٔ سیاست خارجی خود را بار دیگر به دست آورد و بر اساس این، امتیازهای خاص خود را در بازیهای منطقهای و بین المللی کسب نماید.
مطهرنیا در پایان گفت: امروز معادلهٔ هستهای و لبنان انعکاسی از هر دوی آنها محسوب میشود که میتواند در ارتباط با بحران کهنتر منطقهای یعنی مسئلهٔ عراق و اسراییل نیز تاثیر بگذارد. این بحرانهای تو در تو در یک معادلهٔ فراگیر به یکدیگر مرتبط هستند و تاثیر متاقبل از خود به جای میگذارند.